إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِـمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ
بیگمان در این [تجربیاتِ عبرتآمیز] بس یادآوری [و بیدارباشی] است56 برای هر صاحبدل [عبرتآموز]، یا آن کس که گوش [دل] سپارد57 و [در صحنه حق عملا] شاهد و حاضر باشد.58
56- ذکر، مقابل نسیان [فراموشی]، بیانگر حالتی از هوشیاری، بیداری و خودآگاهی، تلنگر و تکانی به خواب رفتگان غفلت است. قرآن و تورات نیز ذکر محسوب میشوند [انعام 90 (6:90) ، غافر 54 (40:54) و...]. «ذِکْرَى» مصدر ذِکر، به معنای یادآوری 23 بار در قرآن تکرار شده است.
57- القای سمع، گوش دادنی جدی به قصد فهمیدن است. مثل القای سلام که اظهار آشتی و دوستی است [نساء 94 (4:94) ]، یا القای عذر [قیامه 15 (75:15) ]. فعل «کان» در جمله « لِمَنْ کَانَ لَهُ قَلْبٌ»، دلالت بر تکوین تدریجی دل میکند که راه آن را در آیه 46 سوره حج (22:46) ، سیر عبرتآموز در زمین برای اندیشه کردن نشان داده است «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور».
58- کلمه « شَهِیدٌ» جمعاً 35 بار [به صورت نکره و معرفه] در قرآن آمده است، بیش از همه [19 مرتبه] این صفت به خدا نسبت داده شده که همه جا حاضر و ناظر و گواه است. پس از آن به پیامبران و اولیاء خدا [10 مرتبه]، که همواره در میدان مسئولیتهای هدایتی بودند. بقیه موارد دلالت بر حضور داشتن عادی و گواه بودن بر کاری میکند. به نظر میرسد جمله حالیه «وَهُوَ شَهِیدٌ» در این سوره، همان در صحنه و میدان عمل بودن و عدم غیبت از آن است [والله اعلم].