وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ

و من، جن [=ناشناسان] و اِنس [=آشنایان مأنوس و معاصرتان] را نیافریدم،51 جز آن که [فقط] مرا عبادت کنند52 [=پذیرای صفات و کمالات رحمانی، نه شیطانی باشند].

51- کلمه «جن» در زبان عربی، در همه مشتقات و موارد کاربرد آن، دلالت بر نوعی پوشیدگی و اختفاء می‌کند. مثل: جنین [پوشیده در تاریکی‌های سه گانه رَحِم- زمر 6 (39:6) ]، جنّت [پوشش گیاهی خاک]، جُنَّه [سپر پوشاننده]، جنان [قلب پوشیده در سینه]، جُنون [عقل پوشیده شده]، جان [مار و سایر حیوانات دور از چشم و پنهان]، جَنَن [گور]، مَجَنَّه [محل پنهان شدن]، جنُّ اللیل [تاریکی فراگیر شب]. همچنین انسان‌هایی در سایر نقاط عالم، با زبان و فرهنگی متفاوت، که برای اعراب کاملا جن [ناآشنا و غریبه] بودند.
قرآنِ «هُدیً لِلنّاس» و «نَذِیراً للبشر» که برای انسان‌ها نازل شده و از غسل و تیمم و ازدواج و طلاق و جنگ و صلح و صدها حکم بشری سخن می‌گوید، چگونه ممکن است کتاب هدایت موجوداتی غیر مادی باشد؟ در قرآن تصریح شده است که برای هر قومی هدایت‌گری از جنس خودشان می‌فرستیم و اگر در زمین فرشتگانی ساکن بودند، حتماً رسولی از جنس خودشان بر آنان می‌فرستادیم [اسراء 95 (17:95) ].

52- عبادت را با مسامحه بندگی یا پرستش ترجمه می‌کنند. اما معنای لغوی عبادت، هموار کردن نفس برای کسب صفات الهی، یعنی شخصیت خدایی پیدا کردن و به کمال رسیدن است.. هدف از آفرینش همین است که آدمی در دوراهی شیطان و رحمن، به نیروی تقوا از جاذبه شیطانی رها شده و به سوی رحمن راه یابد. در این چالش و نبرد درونی و دائمی حق و باطل است که آدمی ساخته می‌شود.
در دو آیه 56 و 57 این سوره، پروردگار پنج بار با ضمیر متکلم وحده سخن گفته است که کم نظیر در قرآن می‌باشد [«خَلَقْتُ»، کسره انتهای «لِیَعْبُدُونِ» و «یُطْعِمُونِ» و دو بار فعل «أُرِیدُ»]. ضمیر متکلم مع‌الغیر نیز 11 بار در این سوره آمده است [آیات 35 تا 41 و 47 تا 49].