مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ

تکیه زده15 بر تخت‌هایی ردیف شده؛16 و با سپید جامگانی پاک چشم تزویجشان کرده‌ایم.17

15- «مُتَّکِئِینَ» جمع «متکئی»، از ریشه «و ک ء»، تکیه کردن بر چیزی است که موجب آرامش و آسایش گردد. مثل متکّا [یوسف 31 (12:31) ]، عصا [طه 18 (20:18) ]، تخت، بستر، مبل و... در قرآن به گونه مجازی از «سُرُر» [جمع سریر]، ارائک [جمع اریکه] و رفرف به عنوان تکیه‌گاه نام برده است.

16- «سُرُر» [جمع سریر] را تخت گفته‌اند، اما این کلمه از ریشه «سِرّ» [امر نهان و پوشیده] است. شادی درونی را نیز به این دلیل که در قلب نهان است، «سرور» گویند. پس سریر، نه هر تخت و نشیمن‌گاهی، بلکه موضع و مکانی شادی‌آور است، به تخت پادشاهان نیز از این جهت سریر گفته شده که نمادی است از شادی در قدرتِ تحقّق بخشیدن به خواسته خود.
اما «مَصْفُوفَهٍ»، به صف و ردیف درآمدن است که مشابه آن در آیه 15 غاشیه (88:15) ، بالش‌های ردیف شده «وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَهٌ» ذکر شده است. این کلمات متعارف و قابل فهم برای مخاطبان معاصر نزول قرآن، چه بسا حاوی سلسله مراتبی در بیان تکیه‌گاه‌های سعادتمندان بهشتی به گونه‌ای مجازی باشد.

17- «حُورٌ عِینٌ» را که سه بار در قرآن تکرار شده [یکبار هم حور]، مفسرین معمولا به همان معنای مصطلح، یعنی: «زنان سیمین تن و درشت چشم» گرفته‌اند که در چشم و دل اعراب تیره پوست نمادی از زیبایی رویایی بوده و همچنان هست؛ اما اولا این وعده‌ای یکطرفه برای مردان است، در حالی که روح قرآن بر تساوی زن و مرد در ارتباط با خدا تصریح دارد. ثانیاً مشتقات دیگر کلمه حوری، مثل: حواریون، محاوره، محور و... نشان می‌دهد که علاوه بر وصف سپیدی رنگ، سپیدی و پاک دلی را هم، از جمله در مورد «حواریون»، شامل می‌شود که آثار آن در آخرت به خود انسان برمی‌گردد. اتفاقاً آخرت را نیز قرآن با کلمه «حور»، که بازگشتی به اصل است، بیان کرده است [انشقاق 14 (84:14) - إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ- او می‌پنداشت بازگشتی نیست].
اما عین [در: حُورٍ عِینٍ] معنای چشمه دارد، شاید در لایه‌ای عمیق‌تر بتوان گفت حور عین، چشمه جاری اعمال پاکی است که مؤمنین در زندگی دنیایی برای آینده خود حفاری کرده و در آخرت از آن بهره‌بردای می‌کنند. آیات 5 تا 9 سوره انسان (76:5) نیز به روشنی این ارتباط را توضیح می‌دهد.