فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ

پس [مردم را به این حقایق] یادآوری کن که تو به [لطف] نعمت پروردگارت27 [در پیامبری، برخلاف گفتار منکران] نه کاهنی و نه مجنون.28

27- پس از مقدمه هشت آیه‌ای شامل پنج سوگند، سپس 20 آیه مربوط به آینده دو گروه تکذیب کنندگان و پروا پیشگان در آخرت، اینک در سومین بخش سوره از نظر موضوعی، که تا انتهای آن [21 آیه] ادامه پیدا می‌کند، به زمان حال [مخاطبین معاصر نزول قرآن] می‌پردازد و با 14 بار تکرار «أَمْ» [آیا، مگر]، لیستی از انواع انکارهای مشرکین و اتهاماتشان علیه پیامبر را با پرسش‌هایی غایبانه مطرح می‌سازد و بالاخره تکلیف او را انتهای این بخش با شکیبایی در راه حق و تسبیح شبانه‌روزی پروردگار روشن می‌نماید.
ما آدمیان در اختلافات با یکدیگر، یکطرفه به قاضی می‌رویم و تنها مدّعیات خود و معایب آنها را مطرح می‌سازیم، در مورد افکار و عقاید مخالفان نیز بدون آن که سخن آنها را بی‌طرفانه و منصفانه نقل کنیم، به ردیه‌نویسی می‌پردازیم، اما این آیات اتهامات علیه پیامبر را نقل کرده و در ده آیه [35 تا 44] سؤالات متینی را در مورد دیدگاه‌های آنان مطرح ساخته تا آموزشی در مناسبات با مخالفین باشد.
اما منظور از «نعمت» در این آیه چیست که به سبب آن [بِنِعْمَهِ] پیامبر را مبرای از اتهامات مشرکین شمرده است؟ به نظر می‌رسد منظور از نعمت خدا همان نبوّت و کتاب باشد که پیامبرانی دیگر نیز از آن برخوردار بوده‌اند. قرآن چنین نعمتی را در مورد همه پیامبران و صدّیقین و شهداء و صا‌لحین یاد کرده است: نساء 69 (4:69) - «...فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِین...»، شبیه آیه 29 این سوره در آغاز سوره قلم نیز آمده است: «ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ مَا أَنْتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ».

28- گویند «کَاهِن» کسی است که ادعای ارتباط با غیب و پیشگویی می‌کند و اخباری پنهانی از منابعی مرموز دریافت می‌دارد. این عنوان مورد استفاده بُت‌پرستان بوده و همچنین در دین یهود و نصاری به مقامات بالای کنیسه که عهده‌دار مراسم ویژه‌ای بودند گفته می‌شد. اصل این کلمه عبری یا سُریانی است. اصولا ادعای ارتباط با عالم بالا عاملی برای برتری‌طلبی و سلطه متولیان دین بر توده‌های مردم محسوب می‌شده و همچنان محسوب می‌شود.
اما جن‌زدگی در فرهنگ جاهلیت معنای ویژه‌ای داشته که با درک امروزی ما تفاوت دارد. معنای اصلی جن، پوشیدگی و ناشناخته بودن است و مشرکان سخن گفتن پیامبر از خاموشی خورشید و ستارگان در قیامت و هر آنچه را با شناخت آنها تفاوت داشت به نفوذ جن و شیطان در روح نسبت می‌دادند و بیماری‌های روحی و روانی و آشفتگی‌های ذهنی را حلول موجودات ناشناخته [جنّ] در روح آدمی تصور می‌کردند. اتهام جن‌زدگی به پیامبر اسلام(ص) در 15 آیه قرآن ذکر شده است که با دیوانگی تفاوت دارد.