إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ
[که] عذاب پروردگارت حتماً واقع میشود.7
7- سخن از «واقع» شدن و تحقق یافتن آثار و جزای اعمال انسان در دنیا و آخرت بارها در قرآن آمده است. از جمله آیات 5 و 6 سوره ذاریات (51:5) [پنجمین گروه نازل شده] که درست قبل از 8 آیه ابتدای این سوره، در اولین سال بعثت نازل شده است: «إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ وَإِنَّ الدِّینَ لَوَاقِعٌ». مشابه این مطلب عیناً در آیه 7 مرسلات (77:7) تکرار گشته و وقوع قیامت را، که سرآغاز تحولات عظیم کیهانی و تحقق سرنوشت آدمیان و «عذاب» ستمگران است، وعدهای قطعی شمرده است [شوری 22 (42:22) ، کهف 53 (18:53) ].
این که در قرآن 372 بار کلمه عذاب [به صورت اسم و فعل، نکره و معرفه و با ضمایر] آمده است، اهمیت بررسی آن را نشان میدهد به خصوص آن که این کلمه برای نخستین بار در این سوره آمده است. ابتدا باید دید عذاب چیست و فاعل آن کیست و مکانیسم آن کدام است؟ روشنترین پاسخ را در سوره قلم، با عبرتآموزی از باغداران بخیلی که محصول تلاش سالیانه خود را با طوفانِ شب قبل از دست داده بودند، میتوان یافت؛ آنها گفتند: «قلم 27 (68:27) - بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُون» ما محروم شدگانیم، و در آیه 33 «عذاب» را نتیجه همان «محرومیت» شمرده است: «کَذَلِکَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَهِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ» [عذاب درد محرومیت از رسیدن به مطلوب همین است و مسلما عذاب آخرت بزرگتر از این است، ای کاش میدانستند].
آدمی یک سلسله نیازهای مادّی و غریزی به آب و نان و مسکن و همسر و غیره دارد که محرومیت از آنها [تشنگی و گرسنگی و نداشتن سرپناه و همسر] عذابآور است، و نیز یک سلسله نیازهای معنوی به محبّت و مودّت و تعلیم و تربیت و غیره دارد، و در مقیاس اجتماعی وسیعتر، نیازمند به عدالت و آزادی و برخورداری از حقوق مدنی است که محرومیت از هر یک ازآنها برای انسانهای آزاده و متعالی دردناک و عذابآور است. ناهماهنگی با نظامات خدایی و تعارض و تضاد با آنها نیز در مقیاسی فرادنیایی، عواقب عذابآور دردناکتری خواهد داشت.
سوگندهایی که در سرآغاز یا متن سورههای قرآن آمده، برای روشن کردن حقیقتی به کار رفته است که اصطلاحاً «جواب سوگند» نامیده میشود. اینک باید دید چه ارتباطی میان پنج «واو» سوگند در ابتدای این سوره و موضوع عذاب وجود دارد؟ ذیلا با توجه به مفهوم جامع عذاب که نوعی درد محرومیت از نیل به مطلوب است، موارد پنجگانه را مورد بررسی قرار میدهیم:
الف- «طور»: شبه جزیره طور که به صحرای سینا معروف است، در حالی که از شمال به دریای مدیترانه، از جنوب به دریای سرخ، از شرق به خلیج عقبه و از غرب به خلیج و کانال سوئز محدود میشود، سرزمینی داغ و خشک و «محروم» از آب و هوای معتدل مدیترانهای میباشد [معنای اصلی عذاب]. در سوره تین نیز «طور سینا» را در کنار «بلدالامین» [شهر مکه] یاد کرده که آن نیز نماد «محرومیت» از آب و هوای مناسب است! «وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ وَطُورِ سِینِینَ وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ».
طور سینا نام کوهی با ارتفاع 2285 متر در شبه جزیره سینا میباشد که بنیاسرائیل سه ماه پس از غرق شدن فرعونیان و تَرک مصر، به دامنه آن کوچ کردند و موسی در آن کوه به میقات پروردگار رفت و در غیابش سامری گوسالهای طلایی ساخت و مردم را فریب داد.
ب- در سوگندِ «کِتَابٍ مَسْطُورٍ فِی رَقٍّ مَنْشُور»، اگر «کتاب را کارنامه فجار و ستمگران» بدانیم، که آیات متعددی از قرآن آن را تأیید میکند، در این صورت ارتباط آن با «عذاب» آشکار میگردد [ن ک به: حاقه 25 (69:25) ، انشقاق 10 (84:10) ، جاثیه 29 (45:29) ، اسراء 14 (17:14) ، مطففین 7 (83:7) ، کهف 49 (18:49) و...]
ج- «الْبَیْتِ الْمَعْمُور» را اگر، همچون اکثر مفسران، خانه کعبه که در قلب دره خشک و تنگ مکه واقع شده و به تعبیر قرآن: فاقد استعداد کشاورزی است بگیریم: «رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْع...» [ابراهیم 37 (14:37) ]، «محروم بودن» از آب و هوای مناسب با معنای کلی عذاب متناسب است و سوگند را با جواب آن منطبق میسازد.
د- اما «السَّقْفِ الْمَرْفُوع»، به احتمال زیاد همان «سقفاً محفوظاً» آیه 32 سوره انبیاء (21:32) است که با مکانیسم حفاظتی خود در برابر اجرام سرگردان و اشعههای مرگبار کیهانی، آنها را با برخورد ذرهای میراند و از ورود به زمین «محروم» میسازد. شگفت آن که در آیه 31 انبیاء (21:31) نیز کلمه «عذاب» را عیناً در رانش آن عناصر مخرّب به کار برده است: «وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّیَاطِینِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِیرِ» [ملک 5 (67:5) ].
آیه 6 تا 10 سوره صافات (37:6) نیز دقیقاً بر همین مکانیسم، با ذکر «عذاب» پیوسته و دائمی عناصر نفوذی به بالاترین طبقه جوّ [مگنتوسفر] که آن را «الْمَلإِ الْأَعْلَى» و در سوره طور «السَّقْفِ الْمَرْفُوع» نامیده است.
ه- و بالاخره فعل «سَجَرَ»، همانطور که گفته شد، در پُر کردن تنور از هیزم و برافروختن آن، لبریز شدن آب رودخانه، طغیان دریا و طوفانی شدن آن همراه امواج بلند، سیلابی که همه جا را پر میکند به کار میرود که تماماً نشانهای از عذاب است؛ چه برافروخته شدن آتش در دنیا و آخرت «فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ» [غافر 72 (40:72) ]، چه سیلاب یا طوفانهای دریایی مناطق حارّه که شدیدترین مصیبتها را برای مردم سواحل دریاها همراه خرابیهای فوقالعاده پدید میآورد. آیات 1 تا 7 سوره مرسلات (77:1) نیز که اتفاقاً با «إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ» ختم میشود، مؤید این حقیقت میباشد:
«وَالْمُرْسَلاتِ عُرْفًا فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا فَالْمُلْقِیَاتِ ذِکْرًا عُذْرًا أَوْ نُذْرًا إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ».