وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى
سوگند به ستاره [درخشان] آنگاه که فرود آید.2 [=خورشیدی که خاموش گردد].
1- «نجم» به ستاره یا ستارگان درخشان [کوکب طالع] مثل خورشید منظومه شمسی گفته میشود. اصل کلمه نجم ظهور و بروز است و از این جهت به علف و شاخه درخت نیز که از زمین و درخت ظاهر میشوند نیز نجم گفته میشود. سوگند به نجم در آغاز این سوره ظاهرا ناظر به تحولات پایان عمر ستارههای فروزان میباشد [والله اعلم].
در قرآن علاوه بر سوگند «وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى»، بارها به تحولات پایانی عمر نجوم اشاره کرده و برای جلب توجه انسانها به آن سوگند خورده است، از جمله: واقعه 75 و 76- «فَلا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ» [سوگند به فروپاشی ستارگان که مسلماً اگر علم داشتید، میفهمیدید سوگندی عظیم است] ؛ تکویر 2- «وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَت» [آنگاه که ستارهها کِدِر میشوند] ؛ مرسلات 8- «فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَت» [آنگاه که ستارهها بیفروغ میشوند] ؛ طارق 2 و 3- «وَمَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ النَّجْمُ الثَّاقِب» [چه دانی که طارق چیست؟ ستارهای نافذ].
25 آیه نخست این سوره که حاوی مطالب بسیار مهمی در ارتباط با نزول وحی و رسالت میباشد، در سال دوم، آیات 26 تا 33 در سال 12، و آیات 34 تا 62 در سال سوم بعثت نازل شدهاند. در این سوره سه بار نام «الله» و هفت بار ربّ مضاف [رَبِّه، رَبِّهِم، رَبَّکَ و رَبُّ الشِّعْرَى] آمده است.
2- مفسرین کلمه «هوی» در آیه: «وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى» را به معنای: فرود، افول و غروب گرفتهاند، اما فرود آمدن ستاره از نظر علمی از کجا و به کجاست!؟ و افول به چه معناست؟ طلوع و غروب نیز امری نسبی و از منظر ستارههای دیگر است، واقعیت این است که غروب ستارههای فروزان [خورشیدها] همان مرگ و فرو رفتن آنها در کانون جاذبهای خودشان میباشد.
کتابهای لغت کلمه «هوی» را به دو معنای متضاد: صعود و سقوط ذکر کردهاند؛ هم بالا رفتن را هوی گفتهاند و هم فرود آمدن را. اتفاقاً در این سوره بیش از هر سورهای [4 بار] کلمه هوی به کار رفته است که شناخت آنها به فهم دقیقتر این کلمه کمک میکند؛ علاوه بر اولین آیه سوره نجم «وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى»، در دو آیه 3 و 23 نیز از هوای نفس و در آیه 53 از زیر و رو شدن شهرهای قوم لوط «وَالْمُؤْتَفِکَهَ أَهْوَى» سخن به میان آمده است:
«هوای» نفس یک انبساط خاطر موقّت [صعود یا High شدن، به اصطلاح اهل اعتیاد] است که به هنگام ارتکاب شهوات برای شخص گناهکار پدید میآید و در واقع «سقوط» از مقام انسانی است. زیر و رو شدن شهر توسط زلزله نیز همین دو حالت را دارد؛ بلند شدن گرد و خاک ناشی از متلاشی شدن خانهها و سقوط و فرو رفتن آن در دل زمین [حجر 74 (15:74) - «فَجَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا...» ما قسمت فوقانی آن را به زیر بردیم...].
هوای نجوم نیز همین معنا را دارد؛ ستارههای درخشان پس از تمام شدن سوخت ئیدروژن و توقف فعل و انفعال هستهای درونی [نیروی گریز از مرکز]، و غلبه نیروی جاذبه، در ابتدا به انقباضی شدید و سپس به انبساطی بیش از یک صد برابر کشیده میشوند که درخشش فوقالعاده آن تا مدتها فضای گستردهای از کهکشان را روشن میکند.
اما ارتباط این سوگند، که نشانهای است از درخشش عظیم یک ستاره، با نبوت پیامبر عظیمالشأن اسلام، ممکن است در شباهت دو پدیده مادی و معنوی باشد! پیامبر اسلام نیز که رَحمَهً لِلعَالَمِین بود، همچون ستارهای درخشان در عالم انسانیت پدیدار گشت و نور هدایتش، که از وحی الهی پرتو گرفته بود، جهانی را روشن کرد [والله اعلم].