وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّهُ لِـمَن يَشَاءُ وَيَرْضَى
[آری] فرشتگانِ بسیاری در آسمانهایند که شفاعتشان25 [=امداد غیبیشان]، جز به «اذن» خدا،26 برای کسی که او خواسته و پسندیده باشد27 [=منطبق با نظامات الهی باشد] سودی نخواهد داشت.
25- مشرکین معاصر نزول قرآن که نه اعتقادی به آخرت داشتند و نه به نبوّت و امامت، در حوادث ناگوار برای دفع ضرر و جلب منفعت به بُتها، که آنها را نماد فرشتگان، و فرشتگان را نیز دختران خدا میپنداشتند! پناهنده میشدند و آنها را برای برآورده شدن حاجات به دعا و نیاز «میخواندند» و بر این باور بودند که اینها شفیعان ما نزد خدا هستند [هَؤُلاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللهِ- یونس 18 (10:18) ]. چنین باور شرکآمیزی خلاف اصل رهین بودن هر انسانی به مکتسبات خویش و نوعی تنبلی و طفیلیگری و کم اهمیت دادن به نقش خود میباشد.
بحث شفاعت در قرآن در چنین زمینهای مطرح شده است. بیتوجهی به این بستر تاریخی و برداشتهای دلبخواهی از آیات شفاعت و بسط دادن آن به انبیاء و اولیاء نتایج غلوآمیزی به بار میآورد. معنای شفع، پیوند خوردن و یاری رساندن است، فرشتگان که نیروهای عالم و کارگزاران جهانند، تنها از نقشی که خدا برای آنها تعیین کرده پیروی میکنند و تنها به کسانی که مورد رضایت خدا باشند یاری میرسانند. این است معنای شفاعت به «اذن» الله [رک به نقش شفاعت در قرآن از همین قلم].
26- «اذن الله» که معمولا «اجازه خدا» ترجمه میشود، همان نظامات و سنتهایی است که به رهرو حق، چراغ سبز و اجازه عبور میدهد. بنابراین اذن دو طرف دارد؛ حرکت مثبت از یکطرف، راه باز کردن و اجازه عبور دادن از طرف دیگر.
27- «من یشاء» که «به هر که خواهد» ترجمه میشود ممکن است با «دلبخواه» مصطلح در زبان فارسی اشتباه شود، اما مشیّت خدا همان نظامات و قوانین اوست که هر کس خود را با آن هماهنگ سازد سود میبرد. در مدرسه نیز معلمان هر کس را بخواهند قبول یا ردّ میکنند، اما نه به دلخواه، بلکه بر اساس لیاقت هر کس. جلب رضایت خدا نیز منطبق شدن با نظامات، فرامین و احکام اوست و آفریدگار جهان هستی تأثیر پذیر از افعال نیک و بد ما نیست تا خوشحال یا خشمگین شود. انسانواره معرفی شدن خدا نیز برای درک و فهم ماست، و او منزه و مبرای از این حالات بشری است.