الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى

همان کسانی که از گناهان بزرگ34 و زشت کاری35 دوری می‌کنند، جز لغزش‌های کوچک،36 [که] مسلماً پروردگار تو آمرزشی گسترده دارد37 [زیرا] او از [هرکس] به احوال شما آگاه‌تر است، از آن زمان که شما را از خاک پدید آورد و زمانی که جنینی در شکم مادرانتان بودید؛ پس خودستایی مکنید،38 که او به حال پرهیزکاران داناتر است.

34- موضوع اجتناب از کبائر در دو آیه دیگر قرآن هم آمده و نشان می‌دهد «کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ» همان «اثم و فواحش» [رفتارهای خودپسندانه و زشتکاری‌ها] می‌باشد: شوری 37 (42:37) - «وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ» ؛ نساء 31 (4:31) - «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَرِیمًا».
وعده دلگرم کننده این آیه، برای پیشگیری از نومیدی است؛ خدای مهربان می‌داند که آدمی در برابر سلطه غرایز ناتوان است، ولی اگر از گناهان بزرگی که نهی شده پرهیز کند، در پرتو توان و تربیتی که در این مسیر اخذ می‌کند، بدی‌ها و نقاط ضعفش پوشیده و شایسته ورود به جایگاهی کرامت‌آمیز می‌شود.
«اثم» همانطور که قبلا گفته شد، با گناه [جناح] تفاوت دارد و این تسامحِ ناگزیری است که به دلیل فقدان معادل فارسی مناسب در اغلب ترجمه‌ها صورت می‌گیرد. «اثم» که مقابل «بِرّ» [وسعت و گشادگی در نظر و عمل] می‌باشد، دلالت بر تنگ‌نظری خودخواهانه و بسته و محدود بودن میدان اندیشه و عمل آدمی می‌کند. در قرآن 25 بار واژه جُناح [گناه] آمده است که تماماً با جملات: «لا جُناحَ عَلَیکُم» و «لَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ» در صدد نفی برخی نگرانی‌های وسواس‌گرایانه فقهی است و حتی یک بار هم گفته نشده: جُناحٌ عَلَیکُم [گناهی بر شما است]. و در عوض با کاربرد کلماتی مثل: ذنب، جرم، اثم، فسق، فجور، عصیان، ظلم، حوب، جور... تماماً بر نتایج و آثار اعمال، یا ریشه و خاستگاه گناه، اشاره شده است، [رک به نوشته شرم و گناه از همین قلم].

35- فاحشه و فحشاء از ریشه «فَحَشَ»، به قول یا فعلی گفته می‌شود که قباحت و زشتی آن بسیار باشد، هر چند تلقی عمومی از این واژه عمدتاً مربوط به فساد در غرائز جنسی و زناکاری است، اما در زبان عربی به دروغ و بدزبانی نیز فحشاء می‌گویند. گرانی هم وقتی از حدّ بگذرد، گفته می‌شود قیمت‌ها به طور «فاحشی» بالا رفته است!

36- «لَمَمَ» را برخی گناهان صغیره گفته‌اند و برخی گناهان گهگاهی که از روی غفلت و خطا، نه عادت و طبع شخص، از وی سر می‌زند و به زودی پشیمان و نادم می‌گردد. در این صورت «لَمَمَ»، نه تنها گناهان صغیره، بلکه گناهان کبیره اتفاقی را نیز شامل می‌شود، در این مورد روایاتی از اهل بیت پیامبر علیهم السلام نیز نقل شده است. از جمله: قَالَ اللَّمّامُ العَبدُ الّذی یَلُمُّ بِالذَّنبِ بَعدَ الذَّنبِ لَیسَ مِن سَلیقَتِهِ اَی من طَبیعَتِهِ.

37- «وَاسِع» [وسعت‌بخش و گشاینده تنگناها] از نام‌های نیکوی خداست که 7 بار به صورت «واسع علیم»، یکبار «واسع المغفره»، و نیز یکبار «واسعا حکیما» در قرآن آمده است. به این ترتیب گشایشگری خدا از علم و حکمت و مغفرت او ناشی می‌شود.

38- «تُزَکُّوا» از ریشه «زَکَوَ»، در اصل به معنای رشد و نموّ و افزایش است و از آنجایی که آدمی با پاک شدن از وابستگی به مال و آزاد شدن از هوای نفس به رشد و تعالی می‌رسد، تزکیه را پاک شدن نامیده‌اند. مؤمن با پرداخت زکات، و گل و گیاهان با حرس کردن شاخه‌های زیادی رشد و نموّ بیشتری می‌کنند. اما نهی «فَلا تُزَکُّوا»، نهی خودستایی و احساس بی‌عیب و نقص و کامل بودن است که در دو آیه دیگر قرآن نیز آمده است: نساء 49 (4:49) - «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللهُ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ...» ؛ نور 21 (24:21) - «وَلَوْلا فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللهَ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ وَاللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ».