ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى

[فرشته‌ای] صاحب عقل و بصیرت6 که [بر کار خود] مسلط و استوار گشته است.7

6- «مَرَّه» [مثل: اَوَّلَ مَرَّه] را دفعه و مرتبه، و مرور از زمان می‌گویند؛ و مِرَّه [با کسر میم] را نیرو و عقل و بصیرت و حالت مستمر، چه بسا قدرت فرازمانی و فرامکانی آن فرشته، نمودار بُعدی فراتر باشد [والله اعلم].

7- در این سوره که در میانه سال دوم بعثت نازل شده است، عامل انتقال وحی را با اوصاف «عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ذُو مِرَّهٍ فَاسْتَوَى وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى» معرفی کرده و در سوره تکویر [آیات 19 تا 21] که پیش از آن در نخستین سال بعثت آمده است، چنین اوصافی را در وصف فرشته وحی برشمرده است: «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ذِی قُوَّهٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِین»، نام جبرئیل، روح الامین و روح القدس در سالیان بعد برده می‌شود [رک به: بقره 97 (2:97) و 98، تحریم 4 (66:4) ، شعراء 93 (26:93) و نحل 102 (16:102) ].
استوای بر هر چیز، تسلط یافتن و راه‌اندازی آن پس از ساخت است. کارخانه اتومبیل را می‌سازد و ما بر آن سوار می‌شویم و به حرکت در می‌آوریم. خدا چارپایان را آفریده و عقل و خردی را که کشتی را می‌سازد به ما عطا کرده و بهره‌برداری از آنها را به ما سپرده است. در قرآن 6 بار از «استوای بر عرش» پس از آفرینش آسمانها یاد کرده است که همان حرکت عمومی پس از حیات و به راه انداختن کارخانه عظیم جهان است.