خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ
[در آن روز] با دیدگانی فرو افتاده11 [از وحشت یا شرم از گناه] از گورها برون میآیند،12 گویی [در ازدحام همچون مهاجرت و هجوم] ملخهای پراکندهاند.
11- خشوع مقابل سرفرازی متکبرانه است و دلالت بر حالتی از فروتنی و احساس حقارت و ذلّت در برابر عظمت مقام ربّ میکند. این کلمه بیش از همه به چشم نسبت داده شده است [خاشعه ابصارهم]، همچنین به قلب [قلوب یومئذ خاشعه]. کسی که چشمان خود را به زیر میافکند، گویی از اعمال خود شرم و از عواقبش بیم دارد.
12- «أَجْدَاث» جمع جَدَثَ به قبر گفته میشود. این لفظ در سوره یس 51 (36:51) و سوره معارج 43 (70:43) نیز آمده است.