اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ
بدانید که زندگی دنیا چیزی جز بازی، سرگرمی، زینتگرایی، فخر فروشی و افزون طلبی در دارایی و فرزندان [=قدرت] نیست.39 در مَثَل، همچون بارانی است40 که رویش [ناشی از] آن کشاورزان41 را به شگفت آورد، سپس [به تدریج] به خشکی گراید42 و میبینی زرد شده است، سپس خس و خاشاکی گردد43 [عمر شما نیز بدینگونه است]، و در آخرت [عاقبت کسانی] عذابی شدید است، و [گروهی دیگر] آمرزشی از جانب خدا و رضایتی [دو طرفه]،44 و [به راستی] زندگی دنیا چیزی جز بهرهمندی [موقت از متاع] فریبنده نیست.
39- بازیها و سرگرمیهای کودکان کوتاه مدّت است و نقشهای خیالی که در ذهن خود میپرورانند، به زودی از خاطرشان میرود. دنیاپرستان را نیز بازیها و سرگرمیهایی دیگر مشغول میکند که تماماً اعتباری و فناشدنی است. مگر کسانی که زندگی خود را خرج ایمان و عمل صالح کنند که باقی ماندنی [باقیات الصالحات] باشد. کهف 46 (18:46) - «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلاً» [مال و فرزندان زینت زندگی دنیاست و کارهای اصلاحگرانه پایدار از نظر محصول عمل بهتر و از نظر آرزو کردن نکوتر است]. تشبیه دنیا به لهو و لعب را در این آیات نیز میبینید: عنکبوت 64 (29:64) ، محمد 36 (47:36) ، انعام 32 (6:32) .
40- استغاثه [در باب استفعال] طلب «غیث» [باران] است. اما برای باران کلمات مختلفی مثل: ماء، مَطَر، وابل، صیّب، وَدْق، و طَل در قرآن آمده است. غیث به باران رحمتی گفته میشود که ساکنان تشنه کام صحاری خشک و تفتیده در طلب آنند و مفهوم نجات از خشکسالی یا بلاء و مصیبت دراین کلمه بر کلمات مشابه غلبه دارد، به همین دلیل خدا را در دعا «غیاث المستغیثین» [باران سیراب کننده تشنگان- فریاد رس گرفتاران] میخوانند.
41- عنوان «کُفَّارَ» 19 بار در قرآن تکرار شده است! معنای ریشهای کفر پوشاندن حق و ندیده گرفتن آن است، از این رو به ابر نیز کافر گفته میشود که خورشید را میپوشاند. عنوان کفّار که مبالغه و شدّت کفر را میرساند، در مورد کشاورزان نیز که دانه را در خاک میکارند صادق است. آیه انتهایی سوره فتح نیز عیناً همین مفهوم را آورده است ولی به جای کفّار، کلمه زُرّاع [زارعان] آمده است «...ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ...».
42- فعل «یَهِیج» از ریشه هاج، دلالت بر جنب و جوش و هیجان میکند. مثل تلاطم و طوفانی شدن دریا، تحریک و برانگیخته شدن انسان در جنگ و غیر آن، همچنین به رشد و شکوفایی رسیدن گیاه تا انتهای فصل تابستان و میل به خشکی و پژمردگی عمر آن هیجان گفته میشود.
43- «حُطَام» از ریشه حطم [شکستن]، به گیاه کاملا خشکی گفته میشود که زیر پا شکسته و ریز ریز میشود. همچنان که مورچه زیر چکمه سربازان خرد میشود نمل 18 (27:18) - «...ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ...».
44- کلمه «رِضْوَانٌ» 8 بار در قرآن تکرار شده که در 3 مورد، رضوان الله را بالاتر از بهشت یا مستقل از آن شمرده است [آلعمران 15 (3:15) ، توبه 21 (9:21) و 72 (9:72) ]. وَعَدَ اللهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. «رِضْوَانٌ مِنَ الله» [به جای رضوان الله]، منشأ چنان خشنودی و رضایتی را نشان میدهد؛ که نه از ارضای غرایز حیوانی، بلکه از مغفرت و رحمت او ناشی میگردد.