ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ

سپس در پی آثار [تعالیم توحیدی] آنان،57 رسولانمان [از ذرّیه ابراهیم] را، و در پی آنان، عیسی فرزند مریم را فرستادیم و انجیل را به او عطا کردیم و در دل کسانی که [به راستی] از او پیروی کردند، رأفتی و رحمتی [ستودنی] قرار دادیم؛58 و [اما] تارک دنیا شدن را خود بدعت گذاشتند59 و ما بر آنها جز جلب خشنودی خدا مقرّر نکرده بودیم. اما آنچنان که شایسته رعایتش بود، رعایت نکردند60 پس پاداش آن کسانی را که ایمان آورده بودند، عطا کردیم، و بسیاری از آنان فاسق [=خارج از شریعت] گشتند.61

57- «قَفَّیْنَا» از «قَفْو» [در پی آمدن]، کسی را در پشت و به دنبال قرار دادن است. گفته می‌شود اصل قفو، از قفا [پشت گردن] است. فعل قَفَّیْنَا چهار بار در قرآن به معنای درپی هم آمدن رسولان آمده است و یکبار در نهی پیروی چشم و گوش بسته از اشخاص و آراء آنان [اسراء 36 (17:36) - وَلا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولاً].

58- این نشانه را در آیه 82 سوره مائده (5:82) نیز آورده است «...وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ». رأفت، احساس دلسوزی و عاطفه نسبت به گرفتاران است [نور 2 (24:2) ] و رحمت، ظاهراً عام‌تر و عملی‌تر می‌باشد و به رفع گرفتاری مردم ارتباط پیدا می‌کند. نام رؤف از نام‌های نیکوی الهی است که از 11 بار تکرار آن در قرآن، 9 بار همراه رحیم آمده است.

59- به نوآوری در امور ثابت دین، که خداوند قانون‌گذاری کرده، بِدعت گفته می‌شود. ترک دنیا و پرهیز از ازدواج و تشکیل خانواده و زندگی متعارف اجتماعی نیز بدعتی خلاف فطرت و غریزه و قواعد زندگی اجتماعی است. «رَهْبَانِیَّه»، مکتبی است که مسیحیان افراطی بنا نهادند و رهبت از ریشه «رَهَبَ»، دلالت بر ترس مستمر می‌کند. آنها بر این باورند که با ترک دنیا، در ترس دائمی خدا باید زیست و «راهب» [و مؤنث آن راهبه] کسی است که صومعه نشینی را برمی‌گزیند. به آنها «ترسایان» نیز گفته می‌شود.
وقتی ترک دنیا در شریعت مذمّت شده باشد، آیا خود آزاری در عزاداری برای اولیاء دین مجاز است!؟

60- گویا افراط یهودیان در مال دوستی و استغراق در دنیا، تفریطی را در ترک دنیا [رهبانیت] در مسیحیت پدید آورد که هیچکدام «مرضی» پروردگار نبود؛ آنچه خدا خواسته بود، تنها جلب خشنودی او بود، اما آنچنان که شایسته ربوبیّتش بود رعایت نکردند.

61- «فسق» در زبان عربی، پاره کردن پوسته محافظ است که موجب «فساد» می‌گردد. همچون پوست میوه که موجب نفوذ میکرب و فساد و گندیدگی آن می‌شود. پوسته انسان همان حریم و حدود شرعی و نظامات ایمانی است. تقوا نیرویی است که ما را به محافظت از حریم و حدود وادار می‌کند و فسق پاره کردن آن و تجاوز از مرزهای مجاز است.