الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنكُم مِّن نِّسَائِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُـولُونَ مُنكَرًا مِّنَ الْقَـوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ

آن کسانی از شما که همسران خود را [با دستاویز قرار دادن سنتی از دوران جاهلیت برای طلاق] مادر خطاب می‌کنند4 [بدانند] هرگز آنان مادرانشان نیستند! مادرانشان کسانی‌اند که آنها را زاییده‌اند و مسلماً سخنی نکوهیده و ناحق به زبان می‌آورند؛5 و [اگر از کار خویش پشیمان شده و برگردند] مسلماً خدا بس درگذرنده و بخشنده است.6

4- در روزگار جاهلیت چنین رسم بود که اگر مردی به زن خود می‌گفت: «اَنْتِ کَظَهرِ اُمّی» [تو همچون پشت مادرم هستی= ما از یک پُشتیم] او را بر خود حرام کرده بود. این رسم، که هنگام عصبانیت بر زبان جاری می‌گشت، «ظهار» نامیده می‌شد. این موضوع در آیه 4 سوره احزاب (33:4) نیز مطرح شده است.

5- معنای «زور» در زبان عربی، با آنچه ما فارسی‌زبان‌ها می‌فهمیم تفاوت دارد؛ از 6 باری که این کلمه با مشتقاتش در قرآن آمده است، نوعی قصد و تمایل به انحراف از خط تعادل دیده می‌شود که معمولا در کلام و داوری ناحق رخ می‌دهد [مجادله 2 (58:2) و حج 30 (22:30) ]. اتفاقاً آیه 4 سوره فرقان (25:4) نیز ادّعای منکران را، در ساختگی بودن قرآن به کمک بیگانگان، «زور» نامیده است. «قول‌الزور» با زورگویی فارسی، که تداعی کننده قدرت است، تفاوت دارد و معنای حرف مفت و بی‌ارزش می‌دهد.

6- عفو، همان گذشت و صرفنظر کردن است که چشم پوشی از گناه تلقی می‌شود، اما در مواردی معنای گذشت بزرگوارانه می‌دهد [مثل گذشت از مهریه- بقره 237 (2:237) ]، نادیده گرفتن و به فراموشی سپردن یک امر، چه بسا امور و تجربیات دیگر زندگی، را که باید از آنها عبرت گرفته شود و در حافظه‌ها بماند نیز شامل شود.