لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُم بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ
آنها به صورت جمعی [در میدان نبرد] با شما نمیجنگند؛ مگر از درون شهرهای با برج و باروهای محافظت شده، یا در پشت و پناه دیوارها.31 خشم و خروش آنان بین خودشان شدید است،32 آنها را یکپارچه [=متحد] میپنداری، در حالی که دلهایشان [=عقاید و نظریاتشان] مختلف است.33 این [پراکندگی و تفرق] به این دلیل است که تعقّل نمیکنند.34
31 - منظور این است که تکیه آنها به استحکامات بیرونی است و از درون فاقد روحیه ایمانی و شهامت و شجاعت جنگ تن به تن هستند. آنها نمیخواهند ایثار کنند و جان خود را برای ایمانشان به خطر بیندازند. قدرتهای سلطهگر امروز جهان نیز شجاعت خود را با پرتاب موشکهای هدایت شده از راه دور و هواپیماهای بیسرنشین نشان میدهند.
32 - «بطش»، قدرت تسلط و دستیابی بر دشمن و تنبیه و مجازات اوست که معمولا با خشم و غضب همراه است. مثل: «وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ» [شعراء 130 (26:130) ]. این کلمه که 10 بار در قرآن تکرار شده، عمدتاً [6 بار] در خشونت ورزی و خشم آوری اربابان قدرت آمده و بقیه موارد به خروش قیامت و عذاب الهی ارتباط دارد.
33 - «شَتَّى»، جمع شتیت [مثل مرضی جمع مریض] دلالت بر پراکندگی و فقدان هدف و جهت معین میکند. اشتات مقابل جمیع است [نور 61 (24:61) و حشر 14 (59:14) ] و گوناگونی را مورد نظر دارد، مثل گونههای متنوع گیاهان در طبیعت [نَباتٍ شَتّی- طه 53 (20:53) ] یا پراکندگی و گوناگونی مردم در روز قیامت [یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ- زلزله 6 (99:6) ]. گویا زمستان را از آن روی «شتاء» گفتهاند که بر و بار و برگ درختان جدا و در طبیعت پراکنده میشود.
34 - «لا یَعْقِلُونَ» فعل است و دلالت بر کاربرد عقل در امور میکند، بنابراین ترجمه «تا اندیشه کنند»، برگردان رسایی نیست. در ضمن معنای «عقل» در اندیشیدن خلاصه نمیشود. عقل به فرمایش حضرت علی(ع) [در نامه 31 نهج البلاغه]، حفظ تجربههاست. با تفکر در امور، «علم» حاصل میشود و کاربرد علم [حاصل از تئوری یا تجربه عملی] تعقل نامیده میشود. پس عاقل کسی است که به علمش عمل میکند. چنین معنایی البته با فهم امروزی ما از عقل، که فرسنگها از سرچشمه فاصله گرفته، فرق دارد.