مَا قَطَعْتُم مِّن لِّينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ

هر نخلی که [در میدان نبرد] قطع کردید یا برپا گذاشتید،9 تماماً به اذن خدا10 بود تا فاسقان [=خارج‌شدگان از عهد و پیمان]11 را خوار سازد.

9 - بریدن برخی درختان نخل در بیرون قلعه‌های نظامی [برخلاف سنت جنگ‌های اسلامی] ظاهراً برای رفع موانع در صورت محاصره قلعه‌ها بود. احتمال هم دارد برای ضربه روحی وارد کردن به آنها در ترک آن دیار بوده باشد.

10 - «اذن» را با تسامح اجازه ترجمه می‌کنند، اما هر اجازه‌ای دو طرف دارد؛ آن که اجازه می‌گیرد و آن که اجازه می‌دهد. و گرنه اجازه گرفتن معنا ندارد! اذن خدا همان نظاماتی است که در جهان مقرّر داشته و چراغ چهارراهی است که وقتی راننده به آن می‌رسد، سبز می‌شود و اذن عبور می‌دهد. به تعبیر قرآن، هر زمین پاکی به اذن پروردگارش نبات خود را می‌رویاند [اعراف 58 (7:58) ]. نور و گرمای خورشید و باران و هوای پاک، به اذن خدا عمل می‌کنند، اگر خاک آلوده نباشد، اذن رشد می‌گیرد و استعدادهای درون خود را آشکار می‌سازد. مشروط کردن اطاعت از رسول به «اذن الله» بر آمادگی و تمایل قلبی اطاعت کننده دلالت می‌کند.

11 - «فسق» در زبان عربی پاره کردن پوسته محافظ است که موجب «فساد» می‌گردد. همچون پوست میوه که موجب نفوذ میکرب و فساد و گندیدگی آن می‌شود. پوسته انسان همان حریم و حدود شرعی و نظامات ایمانی است. تقوا نیرویی است که ما را به محافظت از حریم و حدود وادار می‌کند و فسق پاره کردن آن و تجاوز از مرزهای مجاز است.