لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ

[و نیز غنائم] برای نیازمندان مهاجری است که از خانه و اموال خود رانده شده‌اند، [و در هر شرایطی] فضل22 و خشنودی خدا را می‌طلبند و [دین] خدا و پیامبرش را یاری می‌کنند. اینها هستند که [در ادعای ایمان] صداقت دارند. 23

22 - طلب کردن «فضل خدا» معنای چشم داشتن به رزق الهی و برتری‌های معنوی است [در مقابل رقابت‌های بر سر مال و متاع دنیا].

23 - صدق و صداقت راستی است و «صِدِّیق» بسیار راستگو و بسیار راست کردار است. مؤمن واقعی کسی است که میان قول و فعلش هیچ دوگانگی و تفاوت نباشد و به آنچه ایمان دارد عمل کند. اگر به انفاق و زکات، صدقات گفته شده، از این روست که صداقتِ ایمان را با خرج کردن برای غیر می‌توان شناخت. صیغه مبالغه این فعل [صِدّیق] فقط درباره پیامبران به کار برده شده که ظاهر و باطن و حرف و عمل آنها کاملا یکی بوده است. مثل: ابراهیم و ادریس [إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا - مریم 41 (19:41) و 56 (19:56) ]، همچنین یوسف که یاران زندانی‌اش او را صدّیق می‌نامیدند [یوسف 46 (12:46) ] و مریم که صدّیقه لقب گرفته بود [مائده 75 (5:75) ]. این صفت علاوه بر پیامبران، به صورت جمعِ صدیقون و صدیقین، در وصف اوصیاء و اولیاء حق، که اولین تصدیق‌کنندگان پیامبران با قول و فعل خود بودند، در قرآن آمده است [نساء 69 (4:69) و حدید 19 (57:19) ]. چه بسا اصحاب بدر و مهاجرین و انصار، همچنین حواریون عیسی را بتوان در این ردیف قرار داد.