وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُـولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ

و هرگاه به آنها گفته می‌شود: [به جای این خرافات جاهلانه] به سوی آنچه خدا نازل کرده [=کتاب] و به سوی [تعالیم عملی] رسول [=سنّت] بیایید 269 [یعنی خود را از سطح این خرافات بالا بکشید]، گویند: همان [آیینی] که پدرانمان را بر آن یافته‌ایم ما را بس است! حتی اگر پدارنشان چیزی ندانند و بر راه [راستی] نباشند 270 [آیا باز هم می‌خواهند از آنها پیروی کنند]؟

269- « تَعَالَوْا» با عُلو و عالی و اعلی هم‌ریشه است. این خطابی معمولی و فرمانِ ساده «بیائید» نیست، خطابی است برای برتر و بالاتر آمدن از سطح خوردنی‌های حلال و حرام با نگاهی عمیق‌تر به محرمات رفتاری در افق معنویات. بسیاری از دیندارانِ سطحی به ظواهر نجس و پاکی و امور تشریفاتی شرعی مشغول می‌شوند و از اصل و اساس که توحید است غافل می‌مانند.

270- هدایت، نه راه‌نمایی، بلکه «راه بری» است، «لاَ یَهْتَدُونَ» یعنی در راه درستی نمی‌روند.