يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُم مُّصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَّـمِنَ الْآثِمِينَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، هرگاه [نشانههای] مرگ شما فرا رسد، [اگر خواستید وصیتی بکنید] شهادت دو عادل از [نزدیکان] خودتان ضروری است [تا معتبر شمرده گردد]، و اگر در سفر پیشامدِ مرگ شما فرا رسید، [و شخص خودی در کنارتان نبود] دو تن دیگر از غیر خودتان [را برای شهادت فراخوانید]، و اگر [در صداقت آنان] دچار تردید شدید، بعد از نماز آنها را نگه دارید تا به خدا سوگند یاد کنند که: ما آن [گواهی] را به هیچ بهایی نخواهیم فروخت، حتی اگر [به سود] نزدیکانمان باشد و شهادت الهی را هرگز کتمان نمیکنیم 272 که [اگر چنین کنیم] در این صورت از گناهکاران [=خودخواهان تنگنظر] خواهیم بود. 273
272- این حکم از مواردی است که در عین ابدی بودنِ ضرورت و «روح» آن، «شکل» آن متناسب با مقتصیات زمانه در جوامع متمدن منسوخ شده است؛ دلیل آن همان باسواد شدن مردم و تبدیل «فرهنگ شفاهی» به فرهنگ کتبی است که بیشتر مردم وصیت خود را پیش از مرگ مینویسند [و در کشورهای پیشرفته برای اطمینان بیشتر به ثبت میرسانند]. بدیهی است در جوامع بیسواد، اعتبار سخن شخص، آخرین کلام او پیش از مرگ است، این مصداق خود نمونه بارزی است از تغییر شکلی بسیاری از احکام فردی و اجتماعی، به تناسب تحولات جامعه. همچون قطع ید سارق، شهادت دو زن، به جای یک مرد [در معاملات غیرنقدی در سفر]، شیوه اقامه نماز در جبهه جنگ و...
273- ر ک به پاورقی 179 (5:62) .