وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ
و [به یاد آر] آنگاه که به حواریون وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید. 285 [آنها بلافاصله] گفتند: ایمان آوردیم و شاهد باش که ما تسلیم [حقیقت] هستیم. 286
285- خداوند نزول وحی را همواره با ضمیر جمعی [متکلم مع الغیر] ذکر کرده است تا چند جانبه بودن فرآیند وحی [فرمان خدا، واسطگی فرشتگان و گیرندگی شخص پیامبر] را نشان دهد. مثل: أَوْحَیْنَا [24 بار]، نُوحِی [7 بار]، وحینا [2 بار]. اما در کل قرآن فقط همین آیه است که خداوند وحی را به خودش نسبت داده است و چنین استثنایی دلالت بر فرآیند ویژه و بدون واسطه و آمادگی کافی نداشتن گیرنده میکند! ناگفته نماند که نسبت دادن وحی به خدا، با ضمیر سوم شخص [او]، نیز به دفعات در قرآن تکرار شده است.
286- منظور از «مُسْلِمُون»، همان تسلیم شدگان به حق است. در منطق قرآن، مسلمانی، نه به شناسنامه و هویت تاریخی، که به تسلیم در برابر آفریدگار عالمین وابسته است.