وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَاعِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَـلَّامُ الْغُيُوبِ
و [به یاد آر] آنگاه که خدا [در روز رستاخیز] گوید: ای عیسی پسر مریم! آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را [به عنوان] دو معبود به جای خدا برگیرند!؟ 292 [عیسی] گوید: منزهی تو [از چنین ادعایی]! مرا نرسد که آنچه به من نسزد بگویم، اگر چنین سخنی گفته بودم، حتماً آن را میدانستی، تو آنچه، در نفس [=دل و جان] من است میدانی، حال آن که من آنچه را در نفس [=ذات] تو است نمیدانم، تنها تویی که دانای پنهانیها هستی.
292- آیا به راستی خدا نمیداند که تثلیث و انحراف از توحید را عیسی مسیح(ع) به کسی توصیه نکرده بود!؟ آیا خداوندِ علاّم الغیوب و علیم خبیر از این انحراف اطلاع ندارد؟ پس چرا در روز قیامت چنین سؤالی را از بنده مبرای از شرک میکند، و چنین پرسش و پاسخِ هنوز تحقّق نیافتهای را برای ما اسیران خاک و چشم بسته بر افلاک نقل میکند؟ آیا جز این است که به ما بفهماند حتی پیامبری که در مدّت حیاتش، مرده را زنده و کور را بینا میکرد، پس از وفات بیخبر از عالم دنیا و عملکرد پیروانش بوده است!؟