يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

ـ [قرآنی که] خداوند به وسیله آن کسانی را که در پی خشنودی او هستند 69 به راه‌های سلامت [از شرّ شیطان و گمراهی] رهبری می‌کند و آنها را به اذن خویش 70 [=نظامات مقدّرش] از تاریکی‌ها[ی جهل و شرک] به طرف نور [آگاهی و ایمان توحیدی] برون می‌آورد و به راه راست رهبری شان می کند.

69- در این آیه [و آیات 162 (3:162) و 174 آل‌عمران (3:174) ] از «تبعیت از رضوان الله» [پیروی از خشنودی خدا] سخن گفته و در آیات بیشتری از «ابتغاء رضوان الله» [پی‌جویی خشنودی خدا] از جمله: بقره 207 (2:207) و 265 (2:265) ، نساء 114 (4:114) ، فتح 29 (48:29) ، حدید 27 (57:27) ، حشر 8 (59:8) ، ممتحنه 1 (60:1) .
بدیهی است به کار بردن کلمات خشم یا خشنودی برای خدا، جنبه استعاره دارد. منظور از جلب رضایت خدا، پیروی از احکام و پرهیز از خشم او، یعنی خویشتن‌داری از ارتکاب گناه است.

70- «اذن» را با تسامح اجازه ترجمه می‌کنند، اما هر اجازه‌ای دو طرف دارد؛ آن که اجازه می‌گیرد و آن که اجازه می‌دهد. و گرنه اجازه گرفتن معنا ندارد! اذن خدا همان نظاماتی است که در جهان مقرر داشته و چراغ سبزی است که وقتی رهرو به آن می‌رسد، اذن عبور می‌دهد. به تعبیر قرآن، هر زمین پاکی به اذن پروردگارش نبات خود را می‌رویاند [اعراف 58 (7:58) ]. نور و گرمای خورشید و باران و هوای پاک، اذن خدایند، اگر خاک آلوده نباشد، اجازه رشد می‌گیرد و استعدادهای درون خود را آشکار می‌سازد. به قول مولوی:
کِشت جان را کـَش جواهر مضمر است
ابر رحمت پر ز آب کوثر است
دعوت پیامبران نیز جز با آمادگی مردم و پذیرش قلبی آنان، که روی دیگر سکه اذن الله است، تحقق نمی‌یابد. این همان «لا اکراه فی الدین» و ضرورت آزادی اندیشه است.