لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَـمِينَ

اگر دستت را برای کشتن من به سویم بگشائی [=قصد جانم کنی] من دست خود را برای کشتن تو به سویت نمی‌گشایم، 94 [=پیشدستی نمی‌کنم، زیرا] من از خدایی که پروردگار [=صاحب اختیار] جهانیان است می‌ترسم. 95

94- البته معنای پیشدستی نکردن برای کشتن کسی که قصد جان شخص کرده، دفاع نکردن و تسلیم شدن نیست.

95- خوف از خدا، انگیزنده نیروی بازدارنده تقواست. اگر معترضین به جان و مال و آبروی مردم به این نکته بدیهی آگاه شوند که پسر آدم در هزاره‌های پیش بر آن آگاهی یافته بود که مردم عالم ارباب و صاحب اختیاری دارند و خداوند متجاوز به ملک و مخلوق خود را سخت تنبیه می‌کند، این چنین آسان دست به سرکوب مخالفین نمی‌زدند.
خوف از خدا همان نعمتی است که در آیه 23 همین سوره (5:23) به آن اشاره شده است، و چه نعمتی بالاتر از این که آدمی را از تعرّض به جان و مال و ناموس و آبروی مردم باز می‌دارد. البته خدای ارحم الراحمین ترسی ندارد؛ از مقام ربّ [همچون مقام معلم و رئیس و پلیس] باید ترسید، که ترس از عواقب اعمال خود است، خوف از مقام ربّ [ابراهیم 14 (14:14) ، رحمن 46 (55:46) ، نازعات 40 (79:40) ]، از ربّ مافوق [نحل 50 (16:50) ]، از عذاب آخرت و عذاب یوم عظیم، یوم کبیر، یوم محیط، یوم التناد و... است که نعمت محسوب می‌شود.