إِنِّي أُرِيدُ أَن تَبُـوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِـمِينَ

من می‌خواهم [با مقابله به مثل نکردن در برابر تجاوز تو] به عواقب گناه [خودمحوری و تنگ‌نظری] من و خودت 96 قرین گردی، 97 پس [اگر چنین کنی] از دوزخیان می‌شوی 98 و چنین است جزای ستمگران.

96- اغلب مترجمین، واژه «اثم» را معادل گناه گرفته‌اند. کلمات دیگری مثل ذنب، جور و جرم و... را هم گناه ترجمه می‌کنند، در حالیکه هر کدام از این کلمات معنای ویژه خود را دارند. «اثم» مقابل «بِرّ» است. بِرّ، دلالت بر همه جانبه بودن نیکی و وسعت نظر می‌کند و «اثم» کاملا برعکس است و نوعی تنگ‌نظری، خودخواهی و محدودیت دید را نشان می‌دهد.

97- «تَبُوءَ» از بوء، یکی و قرین و یکسان شدن است. دو نفر که نزاع می‌کنند، هر دو مقصر هستند، مگر آن که یکی متجاوز و دیگری بی‌تقصیر باشد، در این صورت قاضی گناه درگیری دوطرفه را برگردن یک طرف می‌اندازد [نه آنکه تمام گناهان مقتول به گردن قاتل بیفتد]. این نوعی تسویه حساب و پاک و تبرئه شدن است.

98- اگر منظور هابیل [برادر متقی] این بود که: می‌خواهم تو [قابیل] با اینکارت دوزخی گردی، نوعی بدخواهی نسبت به برادر [هرچند بد سیرت] تلقی می‌شد، اما در اینجا «فَتَکُونَ» [نه لِتَکُونَ] آمده است که فاء تفریع دلالت بر نتیجه و محصول عمل می‌کند.