يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ
از تو میپرسند چه چیزهایی بر آنها حلال شده است؟ 26 بگو [همه] پاکیزهها 27 و [نیز صید] سگان شکاری که از آنچه خدا به شما آموخته است به آنها آموزش میدهید؛ پس از آنچه برای شما گرفتهاند بخورید و نام خدا را بر آن یاد کنید 28 و از خدا پروا داشته باشید که بیگمان خدا سریعالحساب است.29
26- حلال، همان طور که [در پاورقی 15 (5:3) ] گفته شد، آزاد و رها کردن و رفع موانع و گشودن گِرههاست، به طور کلی هر آنچه روی زمین [و هوا و دریا] است حلال است [بقره 168 (2:168) ] و نیز هرآنچه از دریا صید میشود [مائده 96 (5:96) ]، مگر چهار استثنائی که قبلا ذکر شد.
27- قرآن به جای آنکه لیست هزاران گونه موجودات را، از نظر حلال و حرام ذکر کند، به معیار عقلی «حلال و طیب» اکتفا کرده است [مائده 87 (5:87) و 88، انفال 69 (8:69) ، نحل 114 (16:114) ]. حلال همان قابلیت حل و جذب در دستگاه هاضمه، و طیب بودن، دلچسب بودن و پذیرش نفس آدمی است. مصادیق طیب در قرآن عبارتند از: همسران دلپسند [...مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ...- نساء 3 (4:3) ]، فرزند مطلوب [...ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً...- آلعمران 38 (3:38) ]، خانه ایدهآل [...وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً...- توبه 72 (9:72) ]، شهر پاک و دیدنی [...بَلْدَهٌ طَیِّبَهٌ...- سبا 15 (34:15) ]، گفتار دلپسند [...الْکَلِمُ الطَّیِّبُ...- فاطر 10 (35:10) و ...الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ...- حج 24 (22:24) ]، زندگی پاک [...حَیَاهً طَیِّبَهً...- نحل 97 (16:97) ]، نسیم مطبوع [...بِرِیحٍ طَیِّبَهٍ...- یونس 22 (10:22) ] و همچنین: اثاثیه و اموال مرغوب [نساء 2 (4:2) ]، خاک پاک [مائده 6 (5:6) ]، رزق دلچسب [نحل 114 (16:114) ]. واژه متضاد طیب، خبیث است [آلعمران 179 (3:179) ، نساء 2 (4:2) ، مائده 100 (5:100) ، انفال 37 (8:37) ].
28- معمولا حیوان شکار شده با تیر و کمان و تفنگ و ساچمه، قبل از رسیدن به دست شکارچی میمیرد، ذکر نام خدا هنگام خوردن آن است، درضمن با آنکه در فرهنگ ما سگ نجس شمرده میشود، در اینجا هیچ توصیهای به شستن صید نشده است!
29- در قرآن جمعاً 8 بار از «سریع الحساب» و 2 بار از «سریع العقاب» بودن خدا، عمدتاً در ارتباط با جزای مکتسبات، یاد کرده است. برخی چنین پنداشتهاند که تجلی این صفت در روز داوری است و خدا با وجود کثرت بندگان در نسلهای مختلف، در یک لحظه به حسابهای ریز و درشت و نیک و بد آنها رسیدگی میکند و برخلاف حسابرسیهای دنیایی، تراکم امور کار او را کند نمیسازد. اما به نظر میرسد این صفت جاری و دائمی بوده و اختصاص به قیامت نداشته باشد. یعنی هر کردار و رفتار آدمی، بلافاصله ثبت و ضبط میشود و نیازی به حسابرسیهای بعدی، همچون امور دنیایی نیست.