الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ

امروز پاکیزه‌ها [ی خوردنی] و طعام اهل کتاب [=یهودیان و مسیحیان] بر شما، و طعام شما بر آنها حلال شد 30 [=می‌توانید به مهمانی یکدیگر بروید؛ و نیز ازدواج با] زنان پاکدامن مؤمن [مسلمان] و زنان پاکدامن اهل کتاب، 31 هرگاه مهریه‌شان را به آنها پرداخته باشید 32 [بر شما حلال است]، با پاکدامنی [به قصد ازدواج و تشکیل خانواده] نه شهوت‌رانی 33 و نه رفیق‌بازی. 34 و هر کس ایمان را نادیده بگیرد 35 [=عملا انکار کند]، اعمالش تباه گردد 36 و در آخرت از زیانکاران شود.37

30- اکثر مفسرین و فقیهان، طعام را همان غذای متعارف اهل کتاب، که البته شامل گوشت ذبح شده آنان می‌شود، دانسته‌اند، هرچند برخی هم طعام را حبوبات و سبزیجات و میوه‌جات شمرده‌اند. صرفنظر از این که چنین تخصیصی خلاف معنای ظاهری طعام است، خوردن حبوبات اهل کتاب حرمتی قبلا نداشته است که بعداً آزاد شده باشد.

31- «مُحْصِنِینَ» وضع حالی است از قرار داشتن در حِصن و حصار و حریم عفت. قلعه و دیوار دور شهر را که نگهدار ساکنان آن است، حِصن [حشر 2 (59:2) و 14 (59:14) ] می‌گویند. زره نیز جنگجویان را از آسیب تیر و نیزه حفظ می‌کند [انبیاء 80 (21:80) - وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ...] همچنانکه سیلوهای گندم، انبار ذخیره و حفظ آن می‌باشد [یوسف 48 (12:48) - ... إِلاَّ قَلِیلاً مِمَّا تُحْصِنُونَ]. این موارد کاربرد حقیقی حِصن را نشان می‌دهند، کاربرد مجازی این کلمه در قرآن به مراتب بیشتر است؛ مثل حفظ عفت و پاکدامنی در غرایز جنسی که خداوند مریم را به آن ستوده است [تحریم 12 (66:12) - وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا...]. لفظ «محصنات» در قرآن برای زنان 8 بار و «محصنین» برای مردان 2 بار به کار رفته است.

32- «أُجُور» جمع اجر، همان مهریه و کابینی است که هنگام ازدواج باید به زنان پرداخت شود، این حق، به خصوص در دوران گذشته و جوامع مردسالار که زنان سرمایه و درآمدی نداشتند، بسیار کارساز بوده و قرآن بر این امر بسیار تأکید کرده است [نساء 24 (4:24) و 25، مائده 5 (5:5) ، احزاب 50 (33:50) ، ممتحنه 10 (60:10) ].

33- «مُسَافِحِینَ» معنایی کاملا مقابل «محصنین» دارد [نساء 24 (4:24) ، مائده 5 (5:5) ]. این کلمه 4 بار در قرآن به کار رفته که موردی از آن درباره «خون ریخته شده» است [انعام 145 (6:145) - ... دَمًا مَسْفُوحًا...] و سه مورد دیگر درباره اطفاء شهوت جنسی با تخلیه فشار غریزی می‌باشد.

34- «أَخْدَان» جمع خِدْن، به رفیق یا رفیقه یا دوست پسر و دختر گفته می‌شود که بیرون از قرار و قانون شریعت به قصد خوشگذرانی انجام می‌شود. این کلمه دو بار در قرآن آمده است، در آیه 25 سوره نساء (4:25) در نهی زنان از این کار، و این آیه در نهی مردان است. تمایلات جنسی را آفریدگار برای تشکیل خانواده، تولید نسل و تحکیم تعلقات عاطفی میان همسران قرار داده است، نه هوسبازی و شهوت رانی بی‌حاصل و فرساینده.

35- این هشداری بسیار جدّی، به خصوص به جوانان، است که مبادا ایمان خود را در طوفان تمایلات جنسی به باد دهند و دین خود را در قمار این غریزه ببازند.

36- اصطلاح «حبط اعمال»، که 16 بار در قرآن تکرار شده، دلالت بر باطل و بی‌اثر شدن اعمال می‌کند. هر کسی هر عملی می‌کند، به خاطر نتیجه و فایده‌ای است که از آن اراده کرده، پس عمل باید متناسب با مقصود و منطبق با قواعدی باشد که لازمه دستیابی به آن است. همچنانکه در تجارت اگر از قواعد علم اقتصاد و تجربیات کسب شده استفاده نکنیم، همه تلاشها‌مان «حبط» می‌شود و سود مورد انتظار به باد می‌رود.

37- در 32 آیه قرآن از خاسرین [و خاسرون] سخن به میان آمده است که تفکیک این موارد و بررسی تحلیلی آنها می‌تواند بسیار آموزنده باشد.