إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ

بی‌گمان دوستِ [قابل اعتماد و اتکاء] شما تنها خدا و فرستاده او و کسانی هستند که ایمان آورده‌اند؛ [همان] کسانی که نماز را به پا می‌دارند [=جدّی می‌گیرند] و با خضوع [=مشتاقانه] زکات می‌پردازند. 166

166- غالب مفسرین ما این آیه را در شأن امیرالمؤمنین علی(ع) شمرده‌اند و به بخشیدن انگشتری درحین رکوع به فقیری مسکین اشاره کرده‌اند. هرچند فضیلت آن پیشوای پرورش یافته در کنار پیامبر بر دیگر صحابه و الگو بودنش در ایمان و عدالت و تقوا بر کمتر کسی پوشیده است، اما به دلایلی عدیده چنین تخصیصی نه با بیان آشکار آیه سازگار است، و نه بزرگداشت مقام آن مجاهد فی‌سبیل الله نیازی به ذکر چنین داستان‌هایی دارد:
1- هیچ سائلی، هنگامی که نمازگزاران گوش به تلاوت امام داده‌اند، سخن از فقر خود، پیش از ختم نماز و آمادگی مردم به زبان نمی‌آورد، 2- علی(ع) نیز که در نمازش غرق حضور حق بود، هوش و حواسش به حاشیه و حرف‌ها نمی‌رفت و در بخشیدن انگشتری، که گفته می‌شود معادل خراج چند سال یمن بود، اسراف نمی‌کرد! 3- زکات جمع‌آوری شده در زمان پیامبر(ص) در اختیار ایشان بود و علی(ع)، آن اسوه تقوا، که در زمان نزول این آیات جوانی حداکثر 32 ساله بود، نه خلیفه و پادشاه و کلیددار بیت‌المال بود و نه اگر به آن دسترسی داشت، سوء استفاده شخصی برای خرید انگشتری به چنان بهای افسانه‌ای می‌کرد که شاعری محبوب [شهریار] در وصف آن بسراید: برو ای گدای مسکین درِ خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را، 4- انگشتر در دوران گذشته نقش مُهر را [به جای امضاء] ایفا می‌کرد. چگونه ممکن است کسی مُهر شخصی خود را به فردی ناشناس هدیه کند؟ اگر فقط جنبه زینتی داشته است، کسی که روزانه به دو قرص نان اکتفا می‌کرد و آن را نیز در مواردی انفاق می‌کرد، چه نیازی به انگشتری زینتی داشته است که فقیهان از طلا و نقره‌اش هنگام نماز نهی می‌کنند!؟ 5- در این 7 آیه [51 تا 57] که مؤمنین را از اتخاذ «ولایت» یهود و نصاری نهی و به «ولایت» خدا و رسول و مؤمنین توصیه کرده است، ولایت معنای هم‌پیمانی و یاوری دارد و کلمات اولیاء، ولی و یتول، که 4 بار در این مجموعه تکرار شده مفهومی مشترک دارند و افاده حکومت نمی‌کند. 6- آیه بعدی [آیه 56] که بار دیگر بر ولایت سه‌گانه: خدا، رسول و مؤمنین تأکید می‌کند، دوستی، تعهد هم‌پیمانی و یاری را می‌رساند. 7- اما معنای رکوع، عام‌تر از رکوع خاص نماز است؛ ظاهر رکوع، سر خم کردن و به انحناء درآمدن، و باطن آن ابراز تواضع و احترام است [همچنانکه در میان ژاپنی‌ها مرسوم است]. بیشتر مردم زکات [و امروز مالیات] را از سر ناچاری و به اکراه می‌دهند، اما به اختیار و اشتیاق دادن آن برای آزاد شدن از وابستگی به مال و پرداخت آن به نیازمندان، معنایش همان رکوع در زکات است. قرآن از مؤمنینی یاد کرده است که اصلا برای زکات کار می‌کنند [مؤمنون 4 (23:4) - وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاهِ فَاعِلُونَ]، نه همچون کسانی که با کراهت انفاق می‌کنند [توبه 54 (9:54) - ...وَلا یُنْفِقُونَ إِلاَّ وَهُمْ کَارِهُونَ]. در مواردی نیز قرآن رکوع را مستقل از نماز و پس از زکات توصیه کرده است [بقره 43 (2:43) - وَأَقِیمُوا الصَّلاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ]. علاوه بر آن خداوند به مریم مقدس نیز در آئینی که صلاتی به شکل مسلمانان به جماعت زن و مرد و با رکوع و سجود نداشت، توصیه به رکوع، آن هم پس از سجود! کرده است [آل عمران 43 (3:43) - یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ]. آیا جز این است که در این موارد باید به معنای اصلی رکوع، که همان تواضع و تسلیم در برابر حق است، توجه کرد؟