وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ

ـ [همانها که] هرگاه [مردم را با اذان] به نماز فرا می‌خوانید، آن را به تمسخر و بازیچه [=شوخی و جوک] می‌گیرند، 170 این [تحقیر متکبرانه] از آنجا ناشی می‌شود که مردمی نابخردند. 171

170- آیات 56 (5:56) تا 88 این سوره [طبق محاسبات کتاب سیر تحول قرآن] در سال 7 هجری در مدینه نازل شده است. در این زمان مسلمانان با صلح حدیبه و پیروزی در غزوات خندق و خیبر و... هم خیالشان از دشمن اولی [مشرکان قریش] راحت شده بود و هم از توطئه‌گران یهود. دارای چنان قدرتی بودند که به راحتی مخالفین داخلی خود، از اقلیت اهل کتاب و کافران را، که ایمان و اذان و نمازشان را به استهزاء و بازیچه می‌گرفتند، سر جایشان بنشانند و ساکت و سرکوبشان کنند، اما در این دو آیه [57 و 58] به همین اکتفا کرده است که از «ولایت» [دوستی نزدیک و هم پیمانی] آنها که بی‌خردی می‌کنند خودداری کنید!
آیا ما مسلمانان پس از گذشت 14 قرن، به این حکم قرآنی و سنّت پیامبرمان عمل می‌کنیم، یا به عنوان توهین به مقدّسات، آن هم نه در جوامع اسلامی، بلکه در کشورهایی که مهمان آنان هستیم، دست به خشونت و تخریب و ترور می‌زنیم. در بقیه جوامع نیز، صرف نظر از مواردی استثنایی، در کدام کشور اجازه می‌دهند مقدّسات‌شان را به تمسخر و بازیچه بگیرند؟

171- «لا یَعْقِلُونَ» فعل است و دلالت بر کاربرد عقل در امور می‌کند، بنابراین ترجمه «تا اندیشه کنند»، برگردان رسایی نیست. در ضمن معنای «عقل» در اندیشیدن خلاصه نمی‌شود. عقل به فرمایش حضرت علی(ع) [در نامه 31 نهج البلاغه]، حفظ تجربه‌هاست. با تفکر در امور، «علم» حاصل می‌شود و کاربرد علم [حاصل از تئوری یا تجربه عملی] تعقل نامیده می‌شود. پس عاقل کسی است که به علمش عمل می‌کند. چنین معنایی البته با فهم امروزی ما از عقل، که فرسنگ‌ها از سرچشمه فاصله گرفته، فرق دارد.