إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِـحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
مسلماً کسانی که [به آیین اسلام] ایمان آوردند، و [نیز] یهودیان 199 و صائبان 200 و مسیحیان، 201 [و اصولا] هرکس به خدا و روز واپسین ایمان [=باور راستین] داشته باشد و کاری صالح کند 202 [=نابسامانی و فسادی را سامان بخشد]، برآنها نه بیمی است و نه اندوهگین خواهند شد.203
199- «هَادُوا»، از ریشه «هَود» [توبه و بازگشت به حق]، به قوم موسی از این روی گفته شده است که پس از گوسالهپرستی استغفار کردند و با اعلام «إِنَّا هُدْنَا إِلَیْکَ» [اعراف 156 (7:156) ]، به خداپرستی بازگشتند. این کلمه با هدایت که از ریشه «هَدَیَ» میباشد تفاوت دارد.
جالب اینکه در قرآن 10 بار جمله «الذین هادوا» آمده است که دلالت بر «عمل مثبت» آنها میکند و تنها یک بار لفظ «یهودی» به چشم میخورد [آن هم از زبان خود یهودیان]، که بر «هویت تاریخی» ایشان اشاره میکند [آلعمران 67 (3:67) ]. کلمه «یهود» در کنار نصاری 2 بار در قرآن آمده است (5:18) و (5:51) که آن نیز جنبه هویتی دارد.
اما در مورد مسلمانان، قرآن 89 بار جمله «یا ایها الذین امنوا» را تکرار کرده است که ناظر به «ایمان آوردن» آنها میباشد، و تنها یک بار عنوان «ایها المؤمنون» آمده که آن هم از بُعد منفی و دعوت به توبه است [نور 31 (24:31) ]. درضمن، جمله «یا ایهاالمسلون» هم اصلا در قرآن نیامده است. به این ترتیب به نظر میرسد ترجمه «ای یهودیان» برای «یا ایها الذین هادوا»، و «ای مؤمنین» برای «یا ایها الذین آمنوا»، منتقل کننده همه بار معنایی این خطابها نمیباشد.
نکته دیگر این که قرآن قوم عیسی(ع) را نیز، به خاطر عمل ممتاز حواریون، که پیامبر خود را در راه خدا نصرت دادند [آلعمران 52 (3:52) و صف 14 (61:14) ]، «نصاری» [14 بار]، یا «نصرانی» [یک بار] نامیده است، و حتی یک بار هم عنوان «مسیحی» را، که جنبه شخصی دارد، به کار نبرده است! و شگفت آن که مستشرقین اروپائی نیز به همین عادت مسلمانان را «محمدی» مینامیدند!
200- نام قوم صابئین به عنوان قومی موحّد و صاحب کتاب، 3 بار در قرآن آمده است؛ بقره 62 (2:62) ، مائده 69 (5:69) و حج 17 (22:17) . لفظ عربی «صابئین» بیانگر قومی آرامی به نام «مندایی» است که حدود دو هزار سال قبل از محل سکونت خود در مصر و فلسطین، در اثر برخورد با اقوام نیرومندتر، آواره گشتند و ابتدا به شمال سوریه و بینالنهرین و سپس، در دوره اشکانیان و با حمایت «اردوان سوم»، به کنارههای رود کرخه در خوزستان مهاجرت کردند و امروز در جنوب ایران و عراق پراکنده هستند. واژه صابئین در زبان عربی معادل کلمه مندایی- آرامی «صُبا یا صوا» است که اشاره به مراسم غسل و شستشوی دینی ویژهای دارد. این قوم طبق رسوم باستانی خود این سنّت مذهبی را در رودخانه و آب جاری انجام میدادند و اعراب با ترجمه صُبا [صوا] به تعمید، تعمیدکنندگان را صُبّه، و با اضافه کردن یاء نسبی، صُبّی و به صورت جمع صابئین نامیدند. هرچند اعراب امروزی با نظر به چنین شستشویی آنان را «مغتسله» مینامند.
این قوم خود را از پیروان آدم و نوح و در نهایت یحیی فرزند زکریا مینامند و از تعالیم او در توحید، دعا، ازدواج و احکام زندگی تبعیت میکنند. صابئین [مندائیان] دارای رسوم و خط و زبان کهنی هستند و به همین دلیل عمدتاً گمنام ماندهاند. هرچند محققین آلمانی و انگلیسی کاوشهای ارزشمندی درباره این قوم کردهاند. [این اطلاعات از کتاب «قوم از یاد رفته» نوشته سلیم برنجی برداشت شده است].
201- ذکر این مطلب نیز حائز اهمیت میباشد که قرآن فقط یهودیان و مسلمانان را مخاطب «یا ایها الذین هادوا/ آمنوا» قرار داده است، زیرا قوم موسی(ع) از گوساله پرستی توبه کردند، و قوم محمد(ص) از بُتپرستی. اما حواریون عیسی(ع) قبلا به آئین موسی بودند که به یاری پیامبر بعدی برخاستند. شاید دلیل آنکه «یا ایها النصاری» در قرآن نیامده است، محدود بودن باورمندان، به همان حواریون معدود بوده باشد که او را نصرت دادند، و میدانیم مسیحیت در دوران پس از آن پیامبر شکل گرفت و نام نصاری را ظاهراً خودشان برگزیدند. مائده 14 (5:14) - وَمِنَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِیثَاقَهُمْ...
202- صفت «صالح»، در «عملوا الصالحات» دلالت بر کاری اصلاحی، در ارتباط با مفاسد جامعه، میکند و الزاماً با احسان یکی نیست، پس ترجمه نیکوکاری و شایستهکاری، هر چند مناسب است، اما دقیق نمیباشد. واژه احسان، نگاهی از زاویه زیبایی و نیکویی عمل است، و واژه صالحات بیشتر جنبه اجتماعی دارد و از زاویه اصلاح مفاسد به مسئله نگاه میکند. عمل صالح کاری مثبت، اصلاحی و آشتیجویانه است.
203- ترکیب خوف و حزن 19 بار در قرآن تکرار شده است. خوف، ترس و نگرانی از جان، و حزن، غصه از دست دادن مال و مکنت است. جمله: «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ» 12 بار و جمله «لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَلا اَنْتُمْ تَحْزَنُونَ» 2 بار در قرآن تکرار شده است [بقره آیات 38 (2:38) و 62 (2:62) و 112 (2:112) و 262 (2:262) و 274 (2:274) و 277 (2:277) ، آلعمران 170 (3:170) ، مائده 69 (5:69) ، انعام 48 (6:48) ، اعراف 35 (7:35) و 49 (7:49) ، یونس 62 (10:62) ، زخرف 68 (43:68) و احقاف 13 (46:13) ].