لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِـمِينَ مِنْ أَنصَارٍ
بیگمان کسانی که [با اطمینان] گفتند: خدا همان عیسی فرزند مریم است! 207 کفر ورزیدند، حال آن که [خود] مسیح گفته بود: ای بنیاسرائیل! [تنها] خدایی را که پروردگار [=صاحب اختیار] من و صاحب اختیار شماست بندگی کنید 208 [و مسلّم بدانید] که هرکس به خدا شرک بورزد، خداوند از بهشت محرومش سازد و جایگاهش آتش است و [بدانید که] برای ستمگران یاوری نیست. 209
207- رک به پاورقی 71 (5:17) . درضمن آیه 17 این سوره عیناً همین ادعای مسیحیان را نقل کرده است، البته با پاسخی دیگر.
208- هر مسلمانی که اهل نماز باشد، حداقل ده بار در نیایشهای روزانه خود جمله «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را تکرار میکند که ضروری است بدانیم دقیقاً چه چیزی را از خدا درخواست میکنیم. بیشتر مردم عبادت را در همین نماز و روزه و سایر احکام شرعی میدانند. در ترجمههای فارسی قرآن نیز، کلمات: بندگی کردن، پرستش، و اطاعت را جایگزین کلمه عبادت مییابید. البته این معادلها از جهاتی قابل قبول است، ولی بیانگر روح مطلب و رساننده همه بار معنایی کلمه عبادت نمیباشد. مسیحیان البته عیسی مسیح(ع) را عبادت، به معنای پرستش، نمیکردند، اما همین که حاجات خود را از او میطلبیدند و به جای ارتباط مستقیم و بیواسطه با خدا، به پیامبر از دنیا رفتهای در شفا و شفاعت متوسل میشدند و غلو و گزافهگوییهای فوق بشری درباره او میکردند، همین انحراف، شرک در عبادت محسوب میشود.
209- جمله « وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَار» در بقره 270 (2:270) و آلعمران 192 (3:192) ؛ و جمله: «فَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیر» در فاطر 37 (35:37) نیز آمده است.