مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُـولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ انظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ

مسیح فرزند مریم جز فرستاده‌ای [از سوی خدا] نیست که پیش از او نیز رسولان [دیگری] گذشته‌اند، و مادرش [نیز] زنی بسیار صادق بود، 212 هر دو [بشر بودند و] غذا می‌خوردند؛ 213 ببین چگونه نشانه‌ها را برای آنها به روشنی بیان می‌کنیم، پس از آن [با وجود این روشنگری‌ها] ببین چگونه واژگونه عمل می‌کنند! 214

212- صدق و صداقت راستی است، «صِدِّیق» صیغه مبالغه این فعل، بسیار راستگو و بسیار راست کردار است. مؤمن واقعی کسی است که میان قول و فعلش هیچ دوگانگی و تفاوت نباشد و به آنچه ایمان آورده کاملا عمل کند. اگر به انفاق و زکات، صدقه و صدقات گفته شده است، از این روست که صداقتِ ایمان را با خرج کردن برای غیر می‌توان شناخت. صیغه مبالغه این فعل [صِدّیق] فقط درباره پیامبران به کار برده شده است که ظاهر و باطن و حرف و عمل آنها کاملا یکی بوده است. مثل: ابراهیم و ادریس [إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا- مریم 41 (19:41) و 56 (19:56) ] و همچنین یوسف که یاران زندانی‌اش او را صدّیق می‌نامیدند [یوسف 46 (12:46) ] و مریم که صدّیقه لقب گرفته بود [مائده 75 (5:75) ].
ناگفته نماند این صفت علاوه بر پیامبران، به صورت جمعِ صدیقون و صدیقین، در وصف اوصیاء و اولیاء حق، که اولین تصدیق‌کنندگان پیامبران با قول و فعل خود بودند، در قرآن آمده است [نساء 69 (4:69) و حدید 19 (57:19) ]، چه بسا اصحاب بدر و مهاجرین و انصار، همچنین حواریون عیسی را بتوان در این ردیف قرار داد. بالاتر از قول و فعل، میثاقی است که خدا از طریق عقل و ادراک از ما گرفته و آزمون و وسیله امتحانی است که تا معلوم شود چه حد صادقانه به آن عمل می‌کنیم: لِیَسْأَلَ الصَّادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ... [احزاب 8 (33:8) ].

213- مشرکین ایراد می‌گرفتند که این چه فرستاده خدایی است که غذا می‌خورد! و برای خرید نیازمندی‌هایش به بازار می‌رود [فرقان 7 (25:7) ]؟ آنها انتظار داشتند خدا فرشته‌ای را برای هدایت آنان بفرستد، اما قرآن همین انتظار را به عنوان استدلالی برای اثبات بشر بودن پیامبران و بطلان توسل به آنها برای حوائج دنیایی استفاده کرده است [انبیاء 8 (21:8) و فرقان 20 (25:20) ].

214- «اِفک» به گفته اهل لغت، چیزی است که از حقیقتش برگردانده شده باشد. این واژه نوعی واژگونگی در اندیشه و عمل را نشان می‌دهد. دروغ را نیز از این جهت افک نامیده‌اند که واقعیت را وارونه می‌کند.