لَّا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ
خدا شما را از نیکی سرشار21 و رعایت عدالت در حق کسانی که در امر دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان آواره نساختهاند نهی نمیکند؛ مسلماً خدا عدالتگران22 را دوست دارد.
21 - امیدواری بخشیدن به برقراری صلح و آشتی و دوستی با دشمنان رو در رو که در آیه قبل به آن اشاره شد و پس از فتح مکه با ابلاغ عفو عمومی و گرایش سرکردگان دشمن به اسلام [حتی ابوسفیان، بزرگ آنان و خالدبن ولید سرلشکرشان]، تحقق یافت، هموار کننده راه صلح و آشتی با دگراندیشانی بود که به دین و آیین دیگری باور دارند.
آیات هشتم و نهم این سوره از مهمترین آیاتی است که سیاست خارجی اسلام را در برابر ملتهای غیرمسلمان تبیین میکند. مادام که بیگانگان به دلیل باور دینی با مسلمانان نجنگیده و با تسخیر شهر و دیار آنان [همچون مردم فلسطین] آوارهشان نساخته باشند، دلیلی ندارد که از نیکی کردن به آنها و داشتن مناسبات اقتصادی عادلانه امتناع ورزند. برحسب آیه 8 مائده (5:8) مسلمانان باید برخاستگان برای ارزشهای خدایی و الگوهای قابل مشاهده عدالت برای جهانیان باشند.
درصورت تحمیل جنگ اعتقادی و اشغال سرزمین و آواره ساختن نیز، آنچه مؤکداً نهی شده پرهیز از پذیرش ولایت آنان [مناسبات دوستی سلطهآور] میباشد که متضمّن مقاومت جدّی و حفظ عزّت و استقلال میباشد و کاملا جنبه دفاعی دارد.
«بِرّ»، به نیکی سرشار و بلند نظری و دریادلی گفته میشود [همانطور که «بَر» به دشت وسیع، و« بُر» به گندم پر خیر و برکت گفته میشود]. «اثم» مخالف آن، یعنی تنگ نظری، خودخواهی و بدکرداری است و به گناهانی بیشتر اطلاق میگردد که چنین حالتی در آنها آشکارتر است. مثل زنا، ربا، کم فروشی، کتمان شهادت و امثالهم.
22 - در زبان عربی به ترازو که «میزان» حقوق خریدار و فروشنده را تعیین میکند «قسطاس» میگویند و «قسط» معیاری است برای تعیین حق و سهم انسانها در مناسبات اجتماعی و اختلافات فیمابین. قسط و عدل قریبالمعنا هستند و هردو تقریباً به یک اندازه [27 و 28 مرتبه] در قرآن تکرار شدهاند. «عدل» که بیانگر تعادل و تناسب اشیاء و امور میباشد، عمدتاً جنبه «کیفیتی» عام داشته و به مناسبات رفتاری و اخلاقی برمیگردد، حال آنکه «قسط» تنها در «کمیّتها» و امور محسوس و ملموس مثل: سهم و نصیب و توزیع عادلانه حقوق و امکانات اقتصادی کاربرد دارد.