وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الْإِسْـلَامِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِـمِينَ

و کیست ستمکارتر از آن که دروغی را به خدا نسبت دهد،11 حال آن که به [آیین] تسلیم [در برابر خدا] دعوت می‌شود؟ و خدا مردمان ستمگر12 را به مقصد [=سعادت] نمی‌رساند.

11 - «افتری» از ریشه «فَرَی»، سخنانی من درآوردی و بی‌پایه و اساس و بافته شده است. در قرآن آمده است که ماجرای حضرت یوسف(ع) قصه‌ای بافته شده و ساختگی نیست، بلکه حقیقتی است ذکر شده در کتاب‌های پیشین: «...مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَى وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ...» [یوسف 111 (12:111) ].

12 - در آیه 5 از عدم توفیق «فاسقان» در هدایت سخن گفته شده و در این آیه از عدم توفیق «ظالمان». در واقع فسق که خروج از حریم حق و رها کردن اسب سرکش نفس است، سرانجام به ظلم و ستم کشیده می‌شود.