إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ
هر گاه منافقان2 نزد تو آیند، [ریا کارانه] گویند: گواهی میدهیم که تو به راستی فرستاده خدا هستی، و [البته] خدا میداند که بیتردید تو فرستاده او هستی و [نیز] خدا گواهی میدهد که منافقان [در این ادعای زبانی] مسلماً دروغ میگویند.3
1- نام این سوره اشاره به طیفی تازه پدید آمده در جامعه نوپای اسلامی دارد. پدیده نفاق، همچون آفت میوه، به دوران رسیدن محصولِ زحمات تعلق دارد و آفت ایمان محسوب میگردد. در دوران 13 ساله مکه خبری از نفاق شنیده نمیشد و جز محرومیت و مصیبت و آزار و شکنجه چیزی در انتظار مسلمانان نبود، اما آیات این سوره که در سال سوم هجرت، پس از پیروزی درخشان پیامبر و پیروانش در نبرد بدر [سال دهم هجری] نازل شده، از خطری درونی مسلمانان را هشدار میدهد که آسیبرسانتر از دشمنان شناخته شده بیرونی بوده است.
«یثرب»، پیش از آن که به خاطر هجرت پیامبر و یارانش به آن شهر، به دعوت مردمانش، «مدینه الرسول» نام بگیرد، توسط اشراف و مالدارانی اداره میشد که اینک برای انطباق با شرایط تازه و تمدید تمایزاتشان ماسک اسلام بر چهره زده و با ادای شهادتین منافقانه به میان مسلمانان نفوذ کرده بودند.
مسمانان معمولا در نمازهای روز جمعه در رکعت اول سوره جمعه و در رکعت دوم سوره منافقون را میخوانند که به دنبال هم [در پایان سال دوم و ابتدای سال سوم هجری] نازل شدهاند. سوره جمعه پس از طرح برنامه چهار مادّهای بعثت [تلاوت، تزکیه، تعلیم علم و حکمت]، از دو خطر بیرونی و درونی مسلمانان را آگاه میکند: 1- یهودیان دنیاپرست، مغرور و ستمگری که به تورات عمل نمیکردند، 2- مسلمانان دنیا دوستی که همچنان اسیر لهو و تجارت بودند. و اینک سوره «منافقون» از همان آغاز، گروه سومی را به تفصیل معرفی میکند که خطر آنها بیش از مشرکین است. در چهار آیه انتهایی این سوره نیز [همچون سه آیه انتهای سوره جمعه] خطاب به کسانی که ایمان آوردهاند، آنان را از «لهو» [مشغول شدن به اشتغالات بیهوده] هشدار و به هدفداری جدّی هدایت میکند.
2 - منافق و انفاق هر دو از ریشه «نَفَقَ» هستند. به سوراخ موش یا نقبی که در زمین میزنند نیز نَفَق میگویند [انعام 35]. موش صحرایی سوراخی که حفر میکند، بیش از یک راه خروجی دارد تا در تعقیب مار بتواند به راحتی فرار کند. از این وجه تسمیه چنان برداشت کردهاند که نفاق نوعی پیچیدگی و نامشخص بودن رفتار و منافق کسی است که همواره توجیهی ریاکارانه به دور از صداقت و سرراستی برای گفتار و کردار خود دارد. حال آن که مؤمن واقعی با «انفاق»، که خرج کردن خالصانه مال در راه خداست، عملا «صدق» ایمان خود را نشان میدهد و دوگانگی و نفاق و فاصلهای میان ادّعا و عملش نیست و از این رو انفاقِ بدون منّت و آزار و ناخالصی را «صدقات» نامیدهاند که گویی حفرههای نفاق را پُر کرده است. مشتقات نفاق 37 بار و مشتقات انفاق 74 بار [مضاعف] در قرآن به کار رفته است.
3 - سه بار تکرار ادوات تأکید «اِنَّ» و «لام» در مورد شهادت ریاکارانه منافقین، و شهادت صادقانه خدا بر رسالت پیامبر و نیز دروغگویی منافقین، به وضوح نهایت ریاکاری و نفاق آنان را نشان میدهد.