ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ

این [زشت‌کاری] از آن روست که آنها [به‌زبان اظهار] ایمان نمودند و سپس [در عمل] انکار کردند، از این رو بر دل‌هاشان [با از دست دادن قابلیت تغییر و انعطاف] مُهر [=خاتمه] نهاده شده6 و در نتیجه، [دیگر حقیقت را] نمی‌فهمند.7

6 - مُهر زدن، همچون مهر و امضای نامه‌ها، نشانه خاتمه آن است. مطبوعات به اوراقی می‌گویند که کلمات آن با کلیشه سُربی مهر خورده است. طبیعت آدمی نیز به صفات ثابت و شکل‌گرفته او گفته می‌شود. اصطلاح «طبع قلب» در مواردی به کار برده می‌شود که شخص دچار دگماتیسم و تعصّب شده و هیچ فکر تازه‌ای را نپذیرد. نسبت دادن این فعل به خدا، به دلیل وابستگی همه فعل و انفعالات جهان به اراده اوست، وگرنه علت اصلی، حق‌گریزی و کوته فکری خود متعصّبان می‌باشد.

7 - «تفقه» از ریشه «فَقَهَ»، از علائم ظاهری به نتایج باطنی رسیدن و تجزیه و تحلیل و نتیجه‌گیری از اطلاعات اولیه است. فقیه [در اصطلاح شرعی] به کسی گفته می‌شود که از ادله اولیه شرعی بتواند پاسخ و راه حلی برای مسائل روز پیدا کند. هر چند معنای فقاهت در قرآن بسیار گسترده‌تر از این است و به تحقیق و شناخت پیدایش حیات در روی زمین و معضلات اجتماعی هم کشیده می‌شود [ر ک به کتاب «متدولوژی تدبّر در قرآن» مقاله فقه و فقاهت در قرآن].