يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِن بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا
ای پیامبر، [به مؤمنین بگو]، آنگاه که [خواستید] زنان را طلاق دهید [بدانید جدایی تصمیمی آنی نیست، بلکه باید] آنها را تا سررسید عِدّهشان [=طی دوران حداقل سه ماه] طلاق دهید2 و حساب عِدّه [=روزهای پس از تصمیم طلاق] را نگه دارید و از خدای صاحب اختیارتان پروا داشته باشید؛ نه شما [در این مدت حق دارید] آنها را از خانههایشان بیرون کنید،3 و نه آنها [در دوران عدّه] خانه را ترک کنند، مگر آنکه به بیشرمی آشکاری [=مثل فحاشی و رفتاری زشت] دست زده باشند. این مرز و محدوده [مقررات] الهی است و هر کس از این محدوده تجاوز کند4 به خودش ستم کرده است. تو چه دانی! شاید پس از این [جدایی موقت سه ماهه] خدا گشایشی [برای صلح و آشتی] پدید آورد [هدف از وضع مقررات دوران عدّه، فروکش کردن عصبانیت، تأمل و اندیشه در عاقبت جدایی و آمادگی برای رجوع مجدد است].
1 - سوره طلاق مشتمل بر مواعظ و احکامی درباره طلاق است و مراحل و ضوابط این امر را دقیقاً تبیین مینماید. این آیات مشابهت بسیاری با آیات 222 تا 238 سوره بقره در همین باب دارد. گویا آیات اولیه این سوره، که با فاصله اندکی از آن آیات در سال دهم هجرت نازل شده، با تفصیل بیشتر و ذکر جزئیاتی درباره نگهداشتن دوران عِدّه برای حالات مختلف، جنبه تکمیل و توضیح آیات مربوط به سوره بقره را داشته باشد. احکامی که پیرامون طلاق در این سوره بیان شده، عبارتند از: وجوب نگهداشتن عِدّه قبل از قطعیت طلاق، ممنوعیت اخراج یا خروج زنان از خانه، نگهداری به خوبی و خوشی یا جدایی به خوبی و خوشی هنگام سرآمدن مدت عدّه، گواهی گرفتن دو شاهد عادل به هنگام طلاق و برپا داشتن شهادت برای خدا، تعیین مدّت عدّه برای زنان یائسه و زنان باردار [نامشخص در ابتدای بارداری و مشخص و آشکار در ماههای بعد]، اسکان زنان به نیکویی و عدم سختگیری بر آنان، پرداخت هزینه و مخارج آنان در دوران بارداری و حقوق مادّی آنها برای شیر دادن نوزاد، مشورت و همفکری و سازش با یکدیگر در امر نوزاد، دادن خرج و نفقه زن در کلیه مراحل فوق به تناسب استطاعت و امکانات.
آنچه در آیات تشریعی مربوط به مسائل فوق، که «آیات مبیّنات» [روشنگر تبیین کننده] نامیده شده جلب توجه میکند عبارتند از:
نام جلاله «الله»- در این سوره 12 آیهای 25 بار نام «الله» تکرار شده است [در هر آیه بیش از 2 بار و در هر 11/5 کلمه یک بار]، و در سورههای بقره، نساء، نور، احزاب، مجادله، ممتحنه و تحریم نیز، که به نوعی مسائل مربوط به زنان در آنها بیان شده، نام «الله» به نسبت بالایی به کار رفته است. گویا این امر به دلیل اهمیت به یاد خدا بودن در روابطی است که در معرض ظلم و ستم و زورگویی میباشد. تعداد نام «الله» در این سوره به طور نسبی از تمامی سورههای بزرگ و متوسط قرآن بیشتر است. اصولا ده سوره حدید [57] تا تحریم [66] از این منظر نسبت به بقیه سورههای قرآن وضعیت شاخصی دارند، و این 10 سوره مجموعه مرتبطی را در محور نام «الله» تشکیل میدهند.
حدودالله- در اولین آیه این سوره پس از بیان حکم نگهداشتن عدّه برای زنان مطلقه و ممنوعیت اخراج یا خروج آنها از خانه، این ضوابط را حدود الهی میشمرد و تجاوزکنندگان از آن را ظالم بر نفس مینامد.
امرالله- شاید مهمترین کلمهای که در این سوره به تعداد چشمگیرتری از بقیه کلمات به کار رفته، «امر» باشد که با وجود کوتاهی سوره 9 بار تکرار شده است. کلمه امر وقتی در مورد بشر به کار میرود معنای کار میدهد و آنگاه که در مورد خدا به کار میرود معنای فرمان.
تقوی الله- از آنجایی که محور این سوره طلاق و عوارض ناشی از آن است و این مسئله معمولا به دنبال مشاجره و اختلاف اتفاق میافتد، نقش «تقوی» به عنوان ترمز و عامل مهارکننده نامهربانیها بسیار مهم میباشد. اصولا کاربرد این کلمه در قرآن عمدتاً در آیات مربوط به قتال و جهاد یا روابط زناشویی و طلاق میباشد که در این دو زمینه میدان تحریکات شیطانی گستردهتر بوده و احساسات امکان غلبه بیشتری بر عقل دارد. در این سوره 5 بار کلمه «تقوی» تکرار شده است که عمدتاً ناظر به مسئله نگهداری عدّه و خوشرفتاری با زنان میباشد. در کلیه این موارد کلمه «تقوی» با «الله» ترکیب شده است.
آهنگ انتهایی آیات- همه آیات این سوره با «الف» ختم میشوند، اتفاقاً سورههای نساء و احزاب نیز که بخشی از آنها مربوط به روابط با زنان است عمدتاً با حرف «الف» ختم شدهاند.
2 - امروزه در دنیای غرب طلاق به تقاضای هر یک از دو طرف و توسط دادگاه صورت میگیرد، اما در روزگار باستان، به خصوص در جوامع قبیلهای و فاقد تشکیلات اداری و قضایی، چنین اموری در خانوادهها فیصله مییافته است. در دنیای پیشرفته امروز اغلب زنان کار و درآمد دارند و در مخارج خانه و زندگی با مردان مشارکت میکنند و به اینترتیب ضرورت مهریه و تعهدات معیشتی کمرنگ شده است، اما در زمان و مکان نزول این آیات، مردان باید مهریه میپرداختند و تأمین مخارج همسر را تعهّد میکردند. بنابراین به طور طبیعی در فرهنگ غالب جوامع، در صورت بروز اختلافات و نارضایتی، معمولا زنان تقاضای طلاق و رفع تعهّد از شوهر خود نمیکردند. خطاب این آیات به مردان، در بیان ضوابط طلاق، نه تثبیت و تجویز طلاق یکطرفه، بلکه در قالب مناسبات معمول در زمان خود بوده است. با این حال در زمان پیامبر، زنان نیز در صورت بدرفتاری همسر یا عدم پرداخت نفقه تقاضای طلاق میکردند.
نکته بسیار مهم و قابل توجه در علت مخاطب قرار دادن مردان در مسئله طلاق، از طریق پیامبر [یَا أَیُّهَا النَّبِی...]، نظام «مردسالاری»، دست برتر داشتن و سلطه مردان بر خانواده بوده است که ابلاغ مقرّرات الهی بر آنان را در حفظ حقوق زنان به هنگام طلاق توجیه میکند. در هفت آیه ابتدای این سوره و آیات تفصیلی 220 تا 246 سوره بقره (2:220) در ارتباط با حقوق زنان و فرزندان، که بخش عمده آن درباره طلاق است، جمعاً 35 حق مربوط به زنان تبیین شده است!
3 - جمله «از خانههاشان بیرون نکنید»، در حالیکه از نظر حقوقی مالکیت خانهها معمولا با شوهران بوده، جای تأمل و تدبّر دارد. البته در مقرّرات ارث از نظر قرآن، زنان سهمی از میراث را در صورت فوت شوهر مالک میشوند، ولی در صورت طلاق، نه در روزگار پیش از اسلام و نه در فقه اسلامی زنان سهمی در مالکیت خانه نداشتهاند، آیا تصریح این آیه حاوی توصیهای اخلاقی به اهل تقوی و کرامت در منظور کردن سهم زنان مطلّقه در مالکیت خانه است، یا کلمه «بیت» را در اینجا به مفهوم پناهگاه و مأوی و مکانی که در آن بیتوته میکنند باید گرفت؟ [والله اعلم]!
جای شگفتی است که در قوانین فقهی موجود، زنان حتی در صورت فوت شوهر، به غیر از سهمی از بنای خانه، از زمین آن [که ارزش اصلی را دارد] سهمی نمیبرند!
4 - «حُدُودُ الله» مرزها و محدودههای شرعی است که در زمینههای مختلف مقرّر شده است. این عنوان 14 بار در قرآن تکرار شده که نیمی از آن در ارتباط با روابط و حقوق زن و شوهر، به خصوص در امر طلاق، در سوره بقره آمده است [آیات 187، 229، 230].