الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ

همان [خدایی] که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر [=لایه لایه] آفرید،8 [چنان حکیمانه که] هیچ گُسستگی9 در آفرینش [خدای] رحمان [که به رحمتش چتری حفاظتی برای حیات زمینی قرار داده] نمی‌بینی. پس [اگر شک داری] باز بنگر.10 آیا هیچ پارگی در آن می‌بینی؟11

8 - سخن از هفت آسمان 9 بار در قرآن تکرار شده که به وضوح نشان می‌دهد منظور طبقات جوّ فراز زمین است، نه آسمان‌های فوقانی [کهکشان‌ها و ستاره‌ها]. دانش جوّ‌شناسی نیز آشکار ساخته که آسمانِ بر فراز زمین را لایه‌های متعددی از عناصر مختلف، با تراکم‌های متفاوت تشکیل داده‌اند که هر کدام نقشی حیرت‌آور در حفاظت از حیات زمینی در برابر اجرام سرگردان آسمانی، امواج و اشعه‌های مضرّ و مرگبار کیهانی، حفاظت از حرارت زمین [نقش گلخانه‌ای] و ممانعت از فرار عناصر مفید هوا و... ایفاء می‌کنند.
این طبقات را بر حسب معیارهای مختلف نامگذاری گوناگون کرده‌اند. از جمله: تروپوسفر، تروپوپوز، استراتوسفر، استراتوپوز، مزوسفر، ترموسفر، اگزوسفر. تقسیم‌بندی‌های دیگری نیز بر اساس اجزاء تشکیل‌دهنده آن کرده‌اند. مثل: هوموسفر [مخلوط یکسان]، هتروسفر [جدا جدا]، مگنتوسفر [طبقه مغناطیسی]. در هر حال این تقسیمات نشان می‌دهد ماهیّت و مکانیسم هر یک از این طبقات مختلف است و چه بسا عدد هفت هم نماد کثرت باشد [والله اعلم]. برای شناخت بیشتر به کتاب «هفت آسمان» نوشته دکتر کریم رستگار مراجعه کنید.

9 - «تَفَاوُت» در باب تفاعل، از ریشه فوت [از دست رفتن بدون بازگشت]، به دور شدن دو چیز از یکدیگر گفته می‌شود. منظور این است که نوعی هماهنگی و ارتباط میان طبقات هفتگانه جوّ وجود دارد و همچون قلب و ریه و کلیه و کبد و... با هم همکاری دارند و هیچگونه گسستگی و جدایی میان آنان نیست.

10 - برگرداندن چشم «ارْجِعِ الْبَصَرَ»، پس از خیره شدن به آسمانِ شگفت‌انگیز بالای سر، به زیر انداختن آن است. حرف «ثُمَّ» نیز دلالت بر ادامه و تکرار این تجربه می‌کند.

11 - میان دو فعل: «خَلَقَ» و «فَطَرَ» تفاوتی موجود است؛ خلق ممکن است تکراری یا مسبوق به سابقه باشد، آدمیان نیز در کار خلق صنعت و ساختمان هستند، اما فطر از شکافتن عدم و پدید آوردن خلقتی بدیع و نوین سخن می‌گوید. طبقات هفتگانه جوّ حیات زمینی را در برابر میلیون‌ها سنگ ریز و درشت سرگردان که هر روز به آن برخورد می‌کنند، و در برابر امواج و اشعه‌های مرگبار خورشیدی و کیهانی محافظت می‌کند و لایه‌ای از آن پاره و شکافته نیست تا راه ورودی برای عناصر مضرّ حیات بگشاید، مگر انسان‌ها با بی‌توجهی صنعتی موجب آن شده باشند! «أَفَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْنَاهَا وَزَیَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ» [ق 6 (50:6) ].
«فاطر» از نام‌های نیکوی خداست و جمله «فَاطِر السَّمَواتِ وَ الاَرض»، که حکایت از «شکافتن» پرده عدم و درانداختن طرحی نو می‌کند، شش بار [مساوی شش دوران آفرینش- سِتَّهَ الاَیّام] در قرآن تکرار شده است. جالب این که آفرینش انسان از عدم [فطرت] نیز شش بار در کتاب الهی آمده است [روم 30 (30:30) ، اسراء 51 (17:51) ، طه 72 (20:72) ، هود 51 (11:51) ، یس 22 (36:22) و ....]. اما مفهوم شکافته شدن آسمان را در آیاتی دیگر نیز می‌توان دید [مزمل 18 (73:18) ، انفطار 1 (82:1) ، شوری 5 (42:5) و مریم 90 (19:90) ].