تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ

نزدیک است [شعله‌های دوزخ] از شدت برافروختگی22 پاره پاره گردد؛23 هرگاه گروهی در آن افکنده شوند، نگهبانان دوزخ24 از آنها می‌پرسند: آیا هشداردهنده‌ای برای شما نیامد؟

22 - «غیظ» به خشم شدیدی که صورت را سرخ می‌کند، و به اصطلاح، خون را به جوش می‌آورد، گفته می‌شود. در قرآن این واژه عمدتاً در مواقع غیض و غضب شدید به کار رفته است [توبه 15 (9:15) و 120 (9:120) ، حج 15 (22:15) ، آل‌عمران 119 (3:119) و 134 (3:134) ، احزاب 25 (33:25) ، شعراء 55 (26:55) ، فتح 29 (48:29) ]. بازتاب چنین خشم و خروشی علیه مؤمنین و تحقّق عینی آن در قیامت، صفیر آتش سوزانی است که از شدت برافروختگی شعله‌ور شده و همچون همسنخی آتش با بنزین، از مسافتی دور به سوی اهل خشم و خشونت زبانه می‌کشد.

23 - «تمایز» قائل شدن، «امتیاز» بخشیدن و «تمیز» دادن میان نیک و بد، نوعی فاصله و جدایی گذاشتن است. نسبت دادن فعل «تمیز» به جهنم، تشبیهی است از انفجار آتش و پراکنده شدن آن به آتش غیظ و غضب آدمیان و جدا شدن آنان از یکدیگر در دنیا. همچنان که بارها گفته شده، آیات مربوط به عوالم بالا و بهشت و جهنم نوعاً از «متشابهات» قرآن محسوب می‌شوند که به زبان تشبیه و تمثیل و استعاره و مجاز برای تقریب به ذهن محدود بشری و در قالب کلمات شناخته شده روزمره نازل شده است. این اوصاف را که همواره به صورت نکره ذکر شده، نباید با معانی عادی آن فهم کرد، نه آتش دوزخ از جنس آتش دنیاست و نه عواقب و آثار آتشی که از دل‌ها سر می‌زند [همزه 6 (104:6) و 7] قابل وصف و بیان است.

24 - خزانه از خَزْن [حفظ و ذخیره]، مکان حفظ و نگهداری است. مثل سفره‌های زیرزمینی که آب را ذخیره و نگهداری می‌کند [حجر 22 (15:22) ]. اما خزنه جمع خازن، به فرشتگان محافظ و نگهبان دوزخ [غافر 49 (40:49) ، زمر 71 (39:71) و ملک 8 (67:8) ] و نگهبانان بهشت [زمر 73 (39:73) ] گفته می‌شود. از آنجایی که خزائن همه چیز نزد خداست، دوزخ و بهشت نیز [به هر معنا و مفهوم] تحت نظارت و حفاظت نیروهای موکّل بر آن می‌باشد. این کلمه نوعی اشراف و احاطه و حفظ و نگهداری را می‌رساند.