كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَةِ
[اقوام] ثمود و عاد [چنین رویدادی] کوبنده را انکار کردند.4
4 - در بخش دوم [آیات 4 تا 12]، اشارهای مجمل و گذرا به تکذیب قوم ثمود و قوم عاد و طغیان فرعون و اقوام قبل از او و نیز مؤتفکات [قوم لوط] مینماید و به طور تلویحی از داستان «نجات» مؤمنین به نوح(ع) یاد میکند تا جریان تاریخی «نجات» را در کنار جریان «هلاکت» نشان میدهد. این واقعیت شگفت، که منجر به نابودی منکران [آن منطقه زمین] و نجات قلیلی از مؤمنین شد، به عنوان اولین تجربه بشر و اولین محصول نبوّت نوح [اولین پیامبر اولواالعزم] مطرح شده تا تذکری برای نسلها و اُمتهای آینده گردد و گوشهای شنوا طنین بانگ بیداری را بشنوند. نکته جالب، تفصیلی است که در آیات این بخش، با وجود اختصار و اجمال آن، درباره سرنوشت قوم عاد داده شده و نیمی از این بخش به این قوم اختصاص پیدا کرده است. گویا این تأکید به خاطر قدرت فوقالعاده این قوم باشد که موجب غرور و غفلتی بیش از بقیه اقوام شده بود.
اسم فاعل «القارعه» [با الف و لام معرفه]، اشاره به حادثه درهم کوبندهای در پایان عمر دنیا در آستانه ظهور قیامت دارد. کوبندگی ضربه قیامت وصفی کلی برای انفجار آینده زمین و آسمان پیرامون ماست که نشانگر بلای سخت و غیر قابل تصور است. در قرآن آمده است اقوام ثمود و عاد قارعه راتکذیب کردند و با عکسالعمل کوبنده طبعیت- «طاغِیَهِ» و «عَاتِیَهٍ»- هلاک گشتند [حاقه 4 (69:4) تا 8].
«قرع» کوفتن با تمام قدرت بر چیزی است. پتک سنگ شکنی را از این رو «المقراع» و شمشیر تیز پولادین و سپر سخت و محکم را «قُرع» گویند. اصولا بازتاب درهم کوبنده و هلاک کننده عملکرد کافران، که خداوند، به موهبت مهلتی که به آدمی داده آن را تا قیامت به تعویق افکنده، نیز «قَارِعَهٌ» [نکره] نامیده شده [رعد 31 (13:31) ] و شامل هر حادثه مصیبتبار میشود.