إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ

که مسلماً آن [=قرآن] گفتار فرستاده‌ای بزرگوار است.33

33 - مقصود از «رَسُولٍ کَرِیم»، فرشته وحی یعنی جبرئیل امین است که حقایق الهی را بر قلب پیامبر القاء کرد. صفت کریم، هم بر قرآن اطلاق شده [إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ- واقعه 77 (56:77) ]، هم بر فرشتگان [انبیاء 26 (21:26) ، ذاریات 24 (51:24) ، عبس 16 (80:16) و انفطار 11 (82:11) ]، و هم به خصوص به رسول واسطه وحی: تکویر 19 (81:19) تا 21- «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ذِی قُوَّهٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِین». به گفته مرحوم طالقانی:
«قرآن را از این جهت به فرشته نسبت داده که حقیقت بسیط عقلی قرآن به واسطه آن تمثیل گردیده و به صورت کلمات ذهنی و مسموع بر قلب رسول اکرم نازل شده است. مانند قدرت فعال ذهن انسانی که اصول معارف و علوم بسیط و غیر متشکل را به صورت کلمات در می‌آورد و به واسطه آلات صوت و تلفظ ظاهر می‌سازد... کریم است از این رو که فیض سرشار از مبدأ فیّاض می‌گیرد و بی‌دریغ به نفوس مستعد می‌رساند».
خبری که از تحولات عظیم قیامت داده شده است، منبعی جز قرآن ندارد، اصولا «علم» بشر که در بستر واقعیات و تحقق یافته‌ها [طبیعت و پدیده‌های موجود] جولان می‌دهد راهی به سوی ماوراء طبیعت ندارد. بنابراین باور داشتن و اثبات این قضیه از طریق ایمان است. اما ایمان به چنین واقعه‌ای بدون یقین به صداقت گوینده‌اش ممکن نیست و به همین دلیل با سوگندی بس شگفت به پدیده‌های عظیم و دیدنی یا نادیدنی طبیعت حقانیت آنچه را که از جانب ربّ‌العالمین نازل شده مورد تأکید قرار می‌دهد «تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِین». و شگفت این که برای تحریک باور انسان به پروردگار عظیم، مؤکداً [با حرف تأکید لا] سوگند می‌خورد که این کتاب [یا رسول آورنده آن] از جانب همان کسی است که جهانیان را تحت پوشش «ربوبیّت» دارد و نبوّت و نزول کتاب نیز جزیی از ربوبیّت اوست.
مشابهت این سوگند با سوگندی که در سوره واقعه آمده است، ارتباط موضوعی این دو سوره را به روشنی نشان می‌دهد:
واقعه 75 (56:75) تا 80- «فَلا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ»
حاقه 38 (69:38) تا 43- «فَلا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ وَمَا لا تُبْصِرُونَ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِیلاً مَا تُؤْمِنُونَ وَلا بِقَوْلِ کَاهِنٍ قَلِیلاً مَا تَذَکَّرُونَ تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ»
همان‌طور که ملاحظه می‌شود، ابتدا و انتها و وسط دو عبارت فوق با یکدیگر قابل انطباق [کامل یا نسبی] هستند. تفاوتی هم که وجود دارد در جواب قسم است. در سوره واقعه [اول] چون منظور اثبات کرامت قرآن و صدق وعده آن است، بر مکنون بودن و دور از دسترس ناپاکان قرار داشتن آن تأکید شده، ولی در سوره دوم [حاقه] بر کرامت رسولی که چنین گفتاری را از جانب خدا آورده و صداقت او و برائتش از شاعری و کهانت تصریح شده است. در هرحال نتیجه هر دو عبارت به این برمی‌گردد که قرآن تنزیل یافته از جانب ربّ العالمین است.