وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ
و [با وجود همه آیات و نعمتهای ذکر شده] برای خدا شریکان ناشناختهای قرار دادند، 158 حال آنکه خدا آنها را آفریده است. و برای او از نادانی، پسران و دخترانی [به خیال واهی خود] اختراع کردند! 159 [خدا] منزه و برتر است از آنچه وصف میکنند. 160
158- جنزدگی در فرهنگ جاهلیت معنای ویژهای داشت که با درک امروزی ما تفاوت دارد، معنای اصلی جن، پوشیدگی و ناشناخته بودن است، مردمان آن دوران هر آنچه را که با دانستههاشان تفاوت داشت، به عوالم غیب و پنهانی نسبت میدادند، از جمله، بیماریهای روحی و روانی و آشفتگیهای ذهنی را حلول موجودات ناشناخته (جنّ) در روح آدمی تصور میکردند. آنها در اوهام خود به موجودات پنهانی باور داشتند که قدرت آسیبرسانی یا حمایت دارند و چنین باوری در اندیشه توحیدی، شریک قایل شدن برای خدایی که همه امور به دست اوست محسوب میگردد.
159- معنای اصلی «خَرَقَ»، شکافتن و سوراخ کردن است که در بقیه آیات مشتمل بر این کلمه مشهود میباشد، از جمله: کهف 71 (18:71) (سوراخ کردن کشتی) و اسراء 37 (17:37) (گام متکبرانه بر زمین زدن که گوئی میخواهد زمین را بشکافد). کار عجیب و باور نکردنی را «خارقالعاده» میگویند که خلاف عرف و عادت است.
160- در قرآن 6 بار خدا را از آنچه مشرکین توصیف میکنند (عَمَّا یَصِفُونَ)، منزّه شمرده است (انعام 100 (6:100) ، انبیاء 22 (21:22) ، مؤمنون 91 (23:91) ، صافات 159 (37:159) و 180 (37:180) ، زخرف 82 (43:82) )، و 2 بار نیز «مُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ» (یوسف 18 (12:18) و انبیاء 112 (21:112) ).