ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ

همین «الله» [که به آن باور دارید]، ربّ شما [نیز] هست 162 [=صاحب اختیار شما فقط اوست، نه عوامل ناشناخته موهوم] معبودی جز او، که آفریننده همه چیز است، وجود ندارد، پس تنها او را بندگی کنید که کارگزار همه چیز است. 163

162- مشرکین برحسب آیات فراوانی از قرآن، به «الله» باور داشتند ولی با توسل به بُت‌ها و شفیع گرفتن آنها در حاجت‌های دنیایی، عملا پایبندی به «ربوبیت» را (که پناه بردن به «ارباب» عالم هستی و دوری از شرکت دادن ارباب‌های دنیایی در امر پروردگار است) عملا نقض می‌کردند. در جمله «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»، که همه روزه (حداقل) ده بار در نمازهای یومیّه می‌خوانیم، به خود تلقین می‌کنیم همان خدایی که به آن باور داریم، همو ارباب و صاحب اختیارمان نیز هست و فقط باید از او استعانت بجوییم.

163- وکیل به معنای کارگزاری که بندگان به او توکل می‌کنند، از نام‌های نیکوی الهی است که در قرآن با اوصاف: «کفی بالله وکیلاً» (خدا در کارگذاری کافی است- 6 بار)، «هو علی کل شیء وکیل» (او بر هر چیزی وکیل است- 3 بار)، «نعم الوکیل» (چه وکیل خوبی) و... تکرار شده است. جالب این که 7 بار نیز به پیامبر(ص) هشدار داده شده، و آن رسول نیز به مردم ابلاغ فرموده که پاسدار مردم نیست و خدا وکالت بندگان را به او نسپرده است (انعام 65 (6:65) و 107 (6:107) ، یونس 108 (10:108) ، زمر 41 (39:41) ، شوری 6 (42:6) ، اسراء 54 (17:54) ، فرقان 43 (25:43) )
شگفتا، خدا چنین اجازه‌ای به پیامبر عظیم‌الشأنش نداده، اما بعضی متولیان شریعت او، از موضع وکالت ملت و پاسداری از عقاید و اعمال آنها، ادعای ولایت مطلقه می‌کنند!!