لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ

چشمان خِرَد [=بصیرت آدمیان] او را درنیابد، حال آنکه او [بصیرت] آنها را درمی‌یابد و خدا لطیف 164 [=باریک‌بین] خبیر است. 165

164- معنای «لطیف» در قرآن با آنچه امروز می‌فهمیم تفاوت بسیار دارد. در کلمه لطف نوعی ظرافت، دقت، رفاقت و مدارا در اشیاء و امور یا گفتار و کردار وجود دارد. مثل پارچه نازک و لطیف، یا رعایت دقت و ظرافت در جزئیات رفتار. در قرآن آمده است که اصحاب کهف به کسی که او را برای خرید به شهر می‌فرستادند، از ترس آنکه مبادا شناخته و دستگیر شود، توصیه مؤکد کردند با «لطافت» رفتار کند! یعنی با احتیاط کامل و مراقبت و هشیاری در میان مردم ظاهر شود. اینکه در انتهای آیه تأکید شده خدا لطیف و خبیر است، یعنی بر جزئیات اعمال شما مراقب و بینا و از پنهانی‌ترین مراتب آن باخبر است. از توصیه‌های حضرت علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر، توصیه به فرماندهان ارتش در رعایت محبت و «لطف» به سربازان است؛ محبّت، در تعهدات عمومی، و «لطف»، در توجه ویژه به مشکلات فردی آنان.

165- مشتقات واژه «خبر» 52 بار در قرآن آمده که 45 بار آن مربوط به نام نیکوی خبیر (معرفه یا نکره) است. خبیر کسی است که از تمام جزئیات باخبر است. اصطلاح خِبره بودن در برخی تخصص‌ها از همین روی معمول شده است. نام نیکوی خبیر در قرآن با صفات: لطیف (5 بار)، حکیم (4 بار)، علیم (4 بار)، و بصیر (3 بار) ترکیب شده و نشان می‌دهد خبر داشتن مطلق خدا، ناشی از توجه به جزئیات نا‌دیدنی، حکمت، علم و بصیر بودن اوست. در ضمن همواره خبیر بودن او را، نسبت به اعمال آدمی (کارهای ارادی) شمرده است، به استثنای یک بار افعال (تفعلون- نمل 88 (27:88) )، و یک بار هم ظاهر‌سازی‌های ریا‌کارانه (یصنعون- نور 30 (24:30) )، و البته دو بار هم به آثار و عوارض اعمال (اسراء 17 (17:17) و فرقان 58 (25:58) ).