قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ

برای شما از جانب پروردگارتان بینش‌هایی [=حقایقی رهگشا / کتابی روشنگر] آمده است؛ 166 پس هر کس دیده [بصیرت] گشاید، به سود اوست و هرکس دیده بربندد، به زیان اوست و من پاسدار [ایمانِ] شما نیستم. 167

166- بصیرت، بینایی دل (علم و معرفت و شناخت قلبی) و جمع آن بصائر و ابصار است. وسیله فیزیکی دیدن، عین (چشم) و نیروی بینایی و شناخت «بَصَر» است (وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِهَا- چشم دارند ولی با آن بصیرت نمی‌یابند- اعراف 179 (7:179) ). در قرآن 5 بار آمده است که خداوند سه عامل شناخت در اختیار شما نهاده است: وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ (نحل 78 (16:78) ، مؤمنون 78 (23:78) ، سجده 9 (32:9) ، ملک 23 (67:23) ، احقاف 26 (46:26) ).
سمع و بصر و فؤاد را می‌توان نتیجه و نیرویی دانست که از سه وسیله فیزیکی: اُذُن (گوش)، عَین (چشم) و قلب (دل) پدید می‌آید، پس بصائر را بهتر است حس بینائی و شناخت (و نه وسیله چشم) دانست که می‌توان آن را هم به نیروی بینایی ظاهری و هم به بصیرت باطنی، که از قلب ناشی می‌شود، نسبت داد (فَإِنَّهَا لا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ- حج 46 (22:46) ). همچنین سمع را نیروی شنوایی و درک و فهم (نه فقط دریافت امواج هوایی) و فؤاد را آگاهی قلبی شمرد. درضمن «بصیر» از نام‌های نیکوی خداست که جمعاً 43 بار در وصف خدا (و 8 بار در وصف نیروی شناختی که به انسان داده) به کار رفته است. شیوه دعوت دینی نیز جز با بصیرت (نه چشم و گوش بسته و تقلیدی) ممکن نیست (یوسف 108 (12:108) ). مشتقات بَصَر از کلمات پرتکرار و مهم قرآن است که 148 بار (بیش از جنگ و جهاد) در این کتاب آمده است.

167- حفیظ که از نام‌های الهی است، بر محافظت و مراقبت او از هر آنچه آفریده حکایت می‌کند. وقتی خدا محافظ جهان و جوامع بشری است، مسلم است کسی که خلاف نظامات او عمل کند، نادیده و بی‌عقوبت نمی‌ماند.