وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ
و ما دل و دیدههای آنها را [به دلیل پشت کردن به حقیقت، از درک حقایق] برمیگردانیم، 176 همانطور که آنها نخستین بار [از سرِ تکبّر و غرور] ایمان نیاوردند، 177 و [به این ترتیب] در طغیانشان سرگشته رهاشان میکنیم. 178
176- «نُقَلِّبُ» از ریشه «قلب»، دگرگونی و تغییر حالت است. فؤادِ آدمی استعداد فهمیدن و به سوی سعادت رفتن را دارد، اما اگر از حقیقت روگردان شود، دلش نیز از حق به باطل میل میکند و برگردانده میشود.
177- نخسیتن عکسالعمل انسان در برابر هر اندیشهای، که با عقاید و عادات او مغایرت دارد، بسیار مهم است و موضعگیری اولیه، نقشی تعیین کننده دارد. مشرکین بی هیچ ارزیابی و اندیشهای در اولین مواجهه با آیات قرآن آن را انکار کردند. قرآن به علمای یهود نیز که برخلاف انتظار، از آغازِ آشنائی با اسلام، بنای مخالفت گذاشتند گفته است: «...وَلا تَکُونُوا أَوَّلَ کَافِرٍ بِهِ...» (اول منکر به این آیات نباشید- بقره 41 (2:41) ). پیامبر اسلام نیز بارها بر آمادگی خود در «پیشگامی» تسلیم شدن به حق تصریح کرده است: «...وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ» (انعام 163 (6:163) و زمر 12 (39:12) ). اول مؤمن، یا اول کافر بودن به یک حقیقت، هم دلیری و استقلال رأی میطلبد، و هم نوعی پیشگامی و تشویق و تحریک دیگران محسوب میشود، بنابراین پاداش و کیفری به مراتب بیشتر دارد. اول مؤمن بودن 2 بار (اعراف 143 (7:143) ، شعراء 51 (26:51) )، اول مسلمان (تسلیم حق) بودن 3 بار (انعام 14 (6:14) و 163 (6:163) و زمر 12 (39:12) )، اول عابد بودن یک بار (زخرف 81 (43:81) )، و اول کافر بودن یک بار (بقره 41 (2:41) ) در قرآن مطرح شده است.
178- عَمَهْ، را سرگردانی و تحیر و بلاتکلیفی در زندگی، به حالت ره گم کردگان، گفتهاند. این کلمه که هفت بار در قرآن تکرار شده، تماماً درباره کافران و منافقان است. مضارع بودن «یَعْمَهُونَ»، ادامه سرگردانی آنها را در طغیان کورشان نشان میدهد.