أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ

آیا [شما انتظار دارید من] غیرخدا را به حکمیّت [=معیار ارزشی در شناخت حق و باطل] برگیرم؟ حال آنکه اوست که این کتابِ شرح و تفصیل داده شده [=تبیین کننده حق و باطل] را برای شما نازل کرده است، 189 و کسانی که کتاب [تورات] را به آنها داده‌ایم، می‌دانند که آن [=قرآن] مسلماً از جانب پروردگارت به حق نازل شده است، پس هرگز از تردیدکنندگان [و در جدال با منکران] مباش. 190

189- معنای فصل جدا کردن است. از آنجایی که در داوری باید حکمی داد که اختلاف را قطع کند و حقوق طرفین را مشخص سازد، فصل‌الخطاب بودن امتیازی بزرگ است. منظور از حَکَم بودن خدا، همه کاره بودن او در جهان و ارزش‌گذار بودنش در نظام حق و باطل است. در این صورت وقتی خدا در کتابش به وضوح مرزهای حق و باطل را تبیین کرده، چه جای مراجعه به مبنا و ملاکی دیگر است؟

190- «مِرَاءً» به مجادله و تلاش فکری دو نفر برای غلبه بر یکدیگر در موضوعی که طرفین، یا یکی از آنها علم درستی از موضوع مورد بحث ندارد و بر تصورات و اوهام خود تکیه می‌کند، گفته می‌شود. این کلمه 20 بار در قرآن، و عمدتاً درباره قیامت، به کار رفته است. مریه، مردّد بودن و امتراء و مماراه مجادله در چیزی است که شناختی درباره آن وجود ندارد.