قُل لِّمَن مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُل لِّلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

ـ [از آنها] بپرس: آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آنِ کیست؟ [با سکوت یا بدیهی بودن پاسخ آنان] بگو: خدای یکتا، [همان که] رحمت را بر خود مقرّر داشته است [که] مسلماً شما را به روز رستاخیزی که تردیدی در آن نیست جمع می‌کند. 12 [اما] کسانی که نفس خود را [با انکار آخرت و اقبال به دنیا] به زیان دچار ساخته‌اند، ایمان نمی‌آورند. 13

12- جمله «کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ» ذاتی بودن رحمت خدا را تصریح می‌کند و عذاب حالتی عارضی و محصول عمل خود انسان است، همچنانکه تأسیس مدرسه و برنامه و هدف آن آموزش و پرورش محصلین است (رحمت)، در حالی که رفوزگی، هرچند به حکم مدرسه صادر می‌شود، عارضی و نتیجه عمل شخص است.
در این آیه نشانه رحمت خدا جمع کردن انسان‌ها در قیامت و بهره‌مند کردن‌شان از محصول تلاش‌های دنیائی آنهاست. به راستی اگر در مدارس و مؤسسات آموزشی دنیا، پس از پایان دوره، همه تلاش‌ها نادیده گرفته می‌شد و محصولی در مزرعه عمر درو نمی‌شد، چقدر پوچ و عبث بود، آیا در پسِ «زحمت» نباید «رحمت» باشد؟

13- در قرآن 8 بار جمله «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» (خودشان را باختند- به خودشان خسارت وارد کردند) آمده است. آدمی گاهی سودی نمی‌برد و ضرر می‌کند، گاهی اصل سرمایه خود را می‌بازد که مصیبت است، با این حال ممکن است بار دیگر با کار و تلاش آن را جبران کند، وای به وقتی که سرمایه عمر که دوباره برنمی‌گردد را در قمار زندگی ببازد. این است خود را باختن و بزرگترین خسارت را به خود وارد کردن!