فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ
پس [مشرکان شایستگی دریافت الهامات غیبی را ندارند، زیرا] خدا کسی را که بخواهد هدایت کند، سینهاش را 220 برای تسلیم به حق گشاده میدارد 221 [و پنجره دلش را بر آفتاب رحمت خود میگشاید] و کسی را که بخواهد در گمراهی رها سازد، سینهاش را چنان تنگ و ناپذیرا 222 میگرداند که گویی [با همه سنگینی و به زمین و زندگی چسبیدن] میخواهد به آسمان صعود کند! خداوند این چنین رجس 223 [=سنگینی گناه] را بر کسانی که ایمان نمیآورند قرار میدهد.
220- اصطلاح صدر یا صدور، در تمامی 44 موردی که (مستقل یا با ضمائر) در قرآن آمده است، معنای مجازی دارد و نمیتوان آن را به قفسه سینه ظاهری نسبت داد. صدر انسان، همان ظرفیت روحی اوست که به تعبیر قرآن، تنگنظر یا دارای وسعت نظر (ضیق صدر یا سِعِه صدر) میشود (انشراح 1 (94:1) ، حجر 97 (15:97) و موارد بسیار دیگر)، سینه است که از تنگنظری شفا پیدا میکند (توبه 14 (9:14) ، یونس 57 (10:57) )، و امراضی امثال: ترس (حشر 13 (59:13) )، کِبر (غافر 56 (40:56) )، نیاز (حشر 9 (59:9) )، مخفی کاری (نمل 74 (27:74) ، غافر 19 (40:19) و...)، دشمنی (اعراف 43 (7:43) )، شیطان در آن نفوذ میکند (ناس 5 (114:5) )، خدا سینهها را میآزماید (آلعمران 154 (3:154) ) و آیات خود را در آن وارد میکند (عنکبوت 49 (29:49) ) و.... در ضمن 12 بار در قرآن بر علیم بودن خدا بر ذات سینهها تأکید شده است.
221- اصطلاح «شرح صدر» که نشانه گشادگی قفسه سینه در تنفس و تحمل سختیها و صعود میباشد، تمثیلی است برای گشودنِ اختیاری و با اشتیاق سینه در هوای اهداف و تمایلات انسانی، که میتواند کفر باشد یا تسلیم به خدا، آنچنان که در این آیه آمده است. اولین درخواستی که حضرت موسی(ع) پس از دریافت مأموریتِ سختِ به مصاف فرعون رفتن از خدا میکند، همین «انشراح صدر» بوده است، قرآن تحقق چنین شرح صدری را نیز نسبت به پیامبر اسلام(ص)، در سورهای به همین نام، اعلام کرده است: أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ و...
222- ضیق صدر مقابل انشراح صدر است. کسی که تنگی نفس داشته باشد، توانایی بالا رفتن و حمل بارهای سنگین را ندارد، برعکس، فراخ سینهها به سادگی آن را تحمل میکنند. این استعارهای است از امور حقیقی برای فهم امور مجازی. «حرج» به محدودیت و تنگنایی گفته میشود که شخص را به زحمت و دردسر بیندازد و نوعی سختگیری و تکلیف شاق به شمار رود. اگر در این آیه از سختی صعود گمراهان به آسمان معنویت سخن گفته، در آیه 10 سوره فاطر (35:10) از سهولت صعود کلام پاکِ هدایت یافتگان به مدد اعمال صالح آنان نشانه آورده است: ... إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ... (کلام پاک به سوی او صعود میکند و عمل صالح آن را بالا میبرد).
در ضمن، «یَصَّعَّدُ» در اصل یَتَصَعَّدُ بوده است که با ادغام «ت» در «ص» در باب تفعّل، حرف صاد تشدید گرفته است. در قالب این باب قرار گرفتن، نوعی تحمّل سختی را به همراه دارد. مثل: تکلّف، تشکّل، تحمّل و... که دلالت بر بیحوصلگی و بیرغبتی به پذیرش حق میکند. اما در آیه 10 سوره فاطر (35:10) ، فعل «یَصْعَدُ» آمده است که سهولت و راحتی را میرساند.
223- «رِجْس» به پلیدی، یا آثار و عوارض پلید هر کار زشتی در جسم و جان و شخصیت آدمی گفته میشود. مثل: خوردن گوشت مرده، خون ریخته شده یا گوشت خوک (انعام 145 (6:145) )، همچنین شراب، اعتیاد به قمار، بُتپرستی، بخت آزمایی، دروغ (مائده 90 (5:90) ، حج 30 (22:30) ) و مشابه آن.
علاوه بر آن، «رِجْس» به کسانی که ایمان نمیآورند (انعام 125 (6:125) )، عقل خود را به کار نمیبندند (یونس 100 (10:100) ) و به مشرکین (اعراف 71 (7:71) ) نسبت داده شده است. این کلمه بیش از همه سورهها در سوره توبه (سه بار) و تماماً در ارتباط با «منافقین» آمده و جمعاً 10 بار در قرآن تکرار شده است.