وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُوا هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلَا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَائِهِمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ

و [مشرکان] سهمی از زراعت و دام‌هایی را که خدا آفریده برای او قرار دادند و به خیال خود گفتند: این سهم خداست و این هم سهم شریکان ما [بُت‌ها، و عملا متولیان بتکده]! اما آنچه برای شریکان آن ها بود به خدا نمی‌رسید، ولی [اگر کسری پیش می‌آمد] آنچه برای خدا بود به شریکان آن ها [=بُت‌ها] می‌رسید! 233 چه بد حکمی می‌کنند.

233- چنان سهمیه‌بندی و باورهایی با منسوخ شدن بُت‌پرستیِ دوران باستان البته امروز موضوعیت ندارد، اما همان تصوّرات و تقسیم‌بندی‌ها را می‌توان بعضاً به گونه مشابهی در رفتار و نحوه دینداری امروز دید و «خودپرستی» و شرکت دادن تمایلات «خود» در «خداپرستی» را در تقسیم وقت و سرمایه مشاهده کرد. گرچه در این دوران بیشتر ما کِشت و زرع و دامداری نمی‌کنیم، اما اگر از دستاورد و درآمد ماهیانه خود درصدی را برای کار خیر کنار می‌گذاریم، هرگاه سفر و سیاحتی پیش آید و خرج خانه و خرید و تزئین و تجمّلات آن بیشتر شود، از سهم کار خیر کم می‌گذاریم! اگر ساعات روزانه را به کار و تفریح و تغذیه و احیاناً ساعتی را به خدمات اجتماعی یا خواندن صفحه‌ای از کتاب دینی خود اختصاص داده باشیم، هرگاه به خاطر مهمانی دیشب دیرتر بیدار شویم، آنچه البته قربانی نمی‌شود، زمان کافی برای صبحانه و کارهای شخصی است، دعا و مطالعه دینی را می‌توان تقلیل داد یا آن را فعلا تعطیل کرد و برای خود یا دیگران بهانه تراشید! اگر همزمان به مراسمی همراه جشن و سرور و مجلسی برای خدمات اجتماعی یا کمک به نیازمندان دعوت شده باشیم، بی‌معطّلی به تمایل دل پاسخ مثبت می‌دهیم و سهم خدمات خدائی را به تعویق می‌اندازیم! و از این سهمیه‌بندی و گزینش‌ها بسیار است.