وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ
و بدینسان شرکای آن ها [=متولیان مذهبی و پاسداران نظام شرک]، برای بسیاری از مشرکین کشتن [=قربانی کردن] فرزندانشان را [در آستانه بُتها، برای رفع بلا و برآوردن حاجات] آراستند 234 و به این وسیله آن ها را به نابودی کشاندند و دینشان را برایشان مشتبه ساختند 235 و اگر خدا میخواست 236 [=آزادی انتخاب و اختیار به بندگان نداده بود] چنین نمیکردند، پس آن ها را با آنچه [به دروغ به نام دین] میبافند به حال خود واگذار.237
234- چه بسیار جنگهای توسعهطلبانه باطلی که زیر لوای دین و آئین به تحریک و تصوّرات واهی متولیان مذهبی در طول تاریخ، ملتها را به مسخ انسانیت و مسلخ و مرگ کشانده و میلیونها انسان را به کشتن داده است. وقتی شریکانی با ادعای نمایندگی خدا، مریدان خود را به قربانی کردن جگرگوشههای خود تشویق میکردند، چه عجب اگر در جوامع شرکزده امروز، مرشد و مراد و مفتی و ملا و مرجعی مقلدین و فداییان خود را به عملیات انتحاری در بمبگذاری و ترور و تخریب ترغیب کنند!؟
235- «یَلْبِسُوا» از «لَبَسَ»، همچون لباس پوشاندن است، لباسی از اوهام و خرافات و شاخ و برگهای شرک بر اندام دین و پوشاندن خلوص توحیدی آن.
236- همه ما با جملات «ان شاء الله» و «ما شاء الله» آشنا هستیم، اما شاید کمتر به جمله «ولوشاء الله» (اگر خدا بخواهد) که حدود 30 بار با ضمایر و زمانهای مختلف در قرآن به کار رفته، توجه کرده باشیم. ظاهراً به نظر میرسد حروف: «اِنْ» و «ولو» (در: ان شاء، ولوشاء) هر دو شرطیه به معنای «اگر خدا بخواهد» هستند، اما در جمله «ان شاء الله»، تحقق یافتن موضوع را مشروط به مشیّت خدا میکند و در جمله «ولو شاء الله»، نفی مشیتی را از جانب خدا مورد تأکید قرار میدهد. پس معنای «امتناع» و انکار دارد. یعنی خدا چنین نخواسته که شما تصوّر میکنید، بلکه قضیه درست برعکس است و اراده خدا خلاف انتظار شما است! آیاتی که در آنها جمله «ولوشاء الله ... ولکن ...» آمده است، دقیقاً بیانگر تفاوت عمیق تشخیصها و تمایلات، به ظاهر معقول و منطقی ما، با مشیّت الهی میباشد.
237- جمله «فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ» در آیه 112 این سوره (6:112) نیز تکرار شده است، ر ک به پاورقی 185 (6:112) .