سَيَقُـولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ
کسانی که شرک ورزیدند، [برای توجیه خرافاتی که به آن باور دارند] خواهند گفت: اگر خدا میخواست نه ما و نه پدرانمان شرک نمیورزیدیم 262 و چیزی را [خودسرانه] تحریم نمیکردیم [آنها مشیّت اختیار و مهلت الهی را به حساب رضایت خدا از کارشان میگذاشتند]. پیشینیان آنها نیز این چنین [حق را] دروغ شمردند تا آنکه کیفر ما را چشیدند؛ بگو: آیا [بر این ادعای باطل خود] علمی دارید که بر ما عرضه کنید؟ شما فقط از گمان [باطل خویش،] پیروی میکنید و تنها تخمین میزنید. 263
262- از آنجایی که در طول تاریخ، آزادی و اختیار آدمیان توسط قدرتهای حاکم و قوانین و مقرّرات آنها مسلوب یا محدود میگشته و با متخلفینِ از قانون به سختی برخورد میشده است، کاملا طبیعی بوده که مردم بنا به قیاس بشری، در مورد آفریدگار و اداره کننده جهان نیز چنین انتظاری داشته باشند، و چون میدیدند که در برابر شرکورزی یا حلال و حرام کردنهاشان عکسالعملی از ناحیه خدا پدید نمیآید، آن را به حساب تأیید او میگذاشتند! چنین تصوری را به اشکال مختلف میتوان در قرآن مشاهده کرد (از جمله: نحل 35 (16:35) و زخرف 20 (43:20) ). مواردی را که تصور و خواسته به ظاهر منطقی ما، با «مشیت» خدا مغایر است، قرآن با جملات شرطی: لوشاء الله، لوشئنا و لونشاء، 40 بار تکرار کرده است.
263- به پاورقیهای 196 و 197 همین سوره (6:116) مراجعه کنید. در ضمن این سخن نشان میدهد هر ادعای دینی و فتوای شرعی باید مبتنی بر «علم» و سند و مدرکی از کتاب و سنّت مطمئن باشد و تقلید کورکورانه مردود است.